بسم الله توکلت على الحی الذی لایموت
(بحر ) در قرآن فقط در آیه 40 سوره" نور "آمده است :
أَوْ کَظُلُماتٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ (40)
سوره نور آیه 40!!!!!!
چرا که ابجد وضعی طاهره =40 = ابجد وضعی " نور ".
در عرفان بحر گفتیم بسیط زهرا سلام الله علیها ، بسیط " بحر " است .
نهایت مقصد همه ی آبها بحر است ،حقیقت بحر همان آب است ، بدون آب بحر اصالتی نخواهد داشت ،
سرّ این چیست که اعداد بسیط بحر آن هم بدون الف و لام معرفه برابر با بسیط اسم نورانی و مبارک " زهراست ؟؟
آب مظهر اسم الحی خداوند است و این اسم عام خداوند است و همه موجودات عالم تحت این اسم وجود دارند و اثر و حیات دارند .
پس همه ی موجودات به واسطه مظهر اسم الحی که حضرت زهرا است وجود پیدا کرده اند .
پس این بسیط بودن اسم حضرت و عام بودن آن حکایت از این دارد که همه تحت اسم الرحمن هستند. و کلمه ( بحر ) تنها یک بار آن هم در سوره نور (تجلی اسم زهرا ) آمده ......
حال باید تفکر کرد در این آیه و اسرار آن ............
و اما کلمه ( البحر ) با الف و لام معرفه 32 بار در قرآن ذکر شده ، 32 به عدد ابجد صغیر "حسین "این تعداد تکرار به چه معناست ؟
آیه هایی را به عنوان مثال ذکر می کنیم :
آیه 32 شوری ، شماره آیه برابر با ابجد صغیر "حسین " :
وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ(32)
الکهف : 61 فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَیْنِهِما نَسِیا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَباً
الکهف : 63 قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً
الکهف : 79 أَمَّا السَّفینَةُ فَکانَتْ لِمَساکینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَةٍ غَصْباً
لقمان : 31 أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْری فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِیُرِیَکُمْ مِنْ آیاتِهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ
الکهف : 109 قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً
چه سرّی است در این آیات رابطه سوره کهف و البحر و امام حسین علیه السلام و حوت؟؟؟؟؟؟؟
بحر تنها جایی است که آسمان و زمین ( ارض وسماء )وصل می شود ، آنجا مقام فنا رخ می دهد ، تصویر و رنگ آبی آسمان در آب می افتد و در نهایت به هم وصل می شوند .آب آیینه تمام نمای ملکوت آسمان است .
باید به این بحر که معدن همه ی آبهاست رسید تا رنگ آبی آسمان که سایه ملکوت است بر تو سایه افکند و در نهایت با آن یکی شوی .
آری سرّ آیه ی :
القصص : 7 وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ
شاید این باشد :
به مادر حضرت موسی وحی شد که باید موسی را به مظهر اسم الحی حضرت زهرا بسپاری ( ابجد صغیر الیم =21 = ابجد صغیر زهرا )
طه : 39 أَنِ اقْذِفیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لی وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنی
زیرا که "وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنی ""
ما خود او را حفظ می کنیم و می سازیم ،
در قوس صعود برای رسیدن به عالم ملکوت باید خود را به بحر وجودیت برسانی ، فاقذ فی الیم ، با اتحاد با اسم الحی خداوند یعنی مظهر این اسم خانم فاطمه ام ابیها سلام الله علیها باید به بحر رسید ، و صاحب حیات شد ......
اما " فی التابوت " می توان به سلامت رسید و حقیقت " التابوت " چیست ؟؟
ولایت مولایم علی ابن ابی طالب
چرا که { ابجد وضعی التابوت =66 = ابجد " الله "=ابجد وضعی " امام علی " علیه السلام و ابجد وضعی " احمد " } است مظاهر تام اسم الله .و ابجد وضعی کلمه " خشکی " =66 = ابجد صغیر بسیط " امام "است .
آیه 39 سوره طه ، که 39 =ابجد وضعی بینات " علی " علیه السلام است. التابوت در آیه 39 آمده ، سرّ آن را یافتی؟
و سوار شدن بر این تابوت و یافتن آن ظهور توست..... { ابجد کبیر التابوت = 1111 = ابجد کبیر " ظهور " }
بدون ولایت مولایم در این بحر لجی غرق خواهم شد ....
تابوت متخلق شدن به اسماء الله است به واسطه ولایت و مظهر تام اسم الله شدن.....
چرا که بدون این تابوت:
النور : 40 أَوْ کَظُلُماتٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ
یا چون تاریکیهایى که در دریایى عمیق باشد که آن را موجى فروپوشاند که از فرازش موجى باشد و بر زبرش ابرى، تاریکیهایى است بر رویهم انباشته، چون دستش را بدرآورد آن را نتواند دید، و هر کس که خدا برایش نورى قرار نداد هیچ نورى نداشته باشد. (40)
هر کس که خدا برایش نوری قرار نداد فما له من نور ، از نور زهرا سلام الله علیها بی بهره است ...... او در ظلمات است ، در غیب است ، تاریکی هایی است به روی هم انباشته و خود نمی بیند اذا اخرج یده لم یکد یراها.......
آری باید ابتدا مرکب و تابوت را یافت تا به وصال این بحر برسی به فنا الی الله .....
در قوس نزول باید به خشکی باز گردی .... البقاء بعد الفناء
همانطور که حسین ابن علی علیه السلام طی این راه کرد با کربلایش.
اینجا " البحر "است { الف و لام معرفه } اینجا آن رحیمیت است خاص شده ، برای آنهایی که راه ولایت را پیموده اند .باید در البحر وجودش برسی و به ساحل برسی ..
أَنِ اقْذِفیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لی وَ عَدُوٌّ لَهُ وَ أَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَیْنی
فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ ، آری زیباست تا الیم او را به ساحل و خشکی افکند ، زهرا حسین اش را به خشکی رساند ،تا یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لی وَ عَدُوٌّ لَهُ تا کسی که دشمن من و دشمن اوست او را بگیرد ....
آه......
اینجا ساحل است...
اینجا کربلاست .......
خشکی ، عطش......
کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا .....
باید به کربلا برسی تا تو که با اتحاد اسم الحی به اینجا رسیدی ، بتوانی این حیات را افاضه کنی .....
این حقیقت دحو الارض است در حقیقت ذیقعد ، گسترده شدن ارض وجودیت از میان آبها ، اولین چیزی که پدیدار شد چهار رکن کعبه بود ،پدیدار شدن قلب تو ، که اتحاد با قلب امامت یافته .همانند جسمم که در شکم مادر روی آب خلق شد و اولین قسمت خشکی بدنم قلب من بود که ظاهر شد ، قلب مؤمن عرش الله و حرم الله است .
ابجد وضعی کلمه " خشکی " =66 = ابجد صغیر بسیط " امام "است .
باید موسوی شد ، موسی به معنای از آب گرفته شده ،
مقصد در این دنیا ولایت هست ، همانطور که کشتی حضرت نوح علیه السلام روی کوه جودی قرار گرفت
وَ قِیلَ یَأَرْضُ ابْلَعِى مَاءَکِ وَ یَسَمَاءُ أَقْلِعِى وَ غِیضَ الْمَاءُ وَ قُضىَِ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلىَ الجودِىِّ وَ قِیلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّلِمِینَ(44)هود
آیه 44 : که 44= ابجد صغیر بسیط "علی " = ابجد صغیر " اصحاب یمین "
ابجد وضعی " الجودی " =36 = ابجد صغیر " امام علی " علیه السلام = ابجد صغیر بینات " محمد " صلی الله علیه و آله وسلم .
ابجد کبیر الجودی = 54 = ابجد صغیر بسیط " حسین " علیه السلام.=ابجد وضعی قرآن.
ابجد صغیر بینات الجودی = 48 =ابجد صغیر بینات " فاطمه زهرا "سلام الله علیها .
ابجد وضعی بینات الجودی =87 = ابجد وضعی بینات " فاطمه زهرا "سلام الله علیها .
ابجد صغیر بسیط " الجودی " = 78 = ابجد وضعی " فاطمه زهرا " سلام الله علیها .
حضرت نوح سلام الله علیه در نهایت با سفینه نجاتش مسافرانش را به سلامت به خشکی کوه جودی رساند که مرقد مطهر مولایمان امام متقیان امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجاست است .
با انطباق اعداد الجودی و آیات به حقیقت و سرّ مرقد حضرت نوح که در نجف اشرف است پی می بریم .
حال که به خشکی ، محل اسقرار ولایت رسیدی { ابجد وضعی خشکی =66 = ابجد وضعی " امام علی " } آنجا دنیاست ، آنجا کربلاست
عطش است و تشنگی .......
آنجا ظهور کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست ......
دنیا همان عاشوراست { ابجد دنیا =65 =ابجد وضعی عاشورا "}
در این دنیا باید به عطش رسید ، به تاسی از آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام که برای رسیدن ما به معرفت حقیقت آب ، سه روز تشنگی از آب ظاهری دنیا را خود و خانواده اش تحمل کردند و ساقی کربلای او حضرت ابوالفضل علیه السلام هم در شریعه فرات رفت و لب تشنه ماند .
*************************************************