آیاتی که در آنها ارض و تراب ذکر شده از لحاظ عددی بررسی می کنیم :وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ (98)انعام
وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّةِ قَوْمٍ آخَرینَ (133)
وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ هُوَ( أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ )وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَریبٌ مُجیبٌ (61)
الَّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ( أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ ) وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى (32)
*******************************و این آیات درباره خلقت از تراب:
- وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ (خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ) ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ (20)
- وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فی کِتابٍ إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (11)
- هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (67)
*****************************با توجه به آیه :وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (30)
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ (65) نحل
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ (19) روم
در اکثر آیاتی که درباره احیاء ارض هست ، آنچه مهم و قابل توجه است احیا بعد از موتی است ، آری تا این موت صورت نگیرد حیاتی نخواهی داشت ، باید ارض وجودت را بمیرانی ، به خشکی برسی ، به ارض ،تا حیات جاویدان نصیبت شود
أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُونَ (30)
که در کربلا ، رسیدن به خشکی و این مقام به ظهور رسید .با عطش و بی حد شدن از ماء حیات ، به ارض رسیدن بی حد شدن از ماء است ، از دست دادن حیات است ، اسم الحی دیگر نمی ماند مقام لا اسم و لا رسم هر چه هست توحید است ،حد عقلانیت هم برداشته می شود با طواف به دور قلب .
همانطور که گردش خون دور قلب است و اگر لحظه ای متوقف شود انسان می میرد ،در ظاهر هم رگها به قلب وصل هستند و خون را به تمام بدن می رسانند خون در ارض وجودی من در طواف است ، قلب کعبه است ، امام است ،با طواف گرد امام این ماء حیات را باید گرفت دائما باید در طواف بود لحظه ای توقف پایان حیات معنوی من خواهد بود .
برای رسیدن به ارض وجودیم ، به امامم ،خلیفة الله فی الارض ،به خشکی یقین ،باید عاشورایی در من رخ دهد " کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " باید دل را ذبح کنم و تمام حیات وجود خود را که خون بدن است از آن خالی کنم ، قطع شدن جریان خون ، آب سرخ حیات ، رسیدن ارض بدن من به خشکی است ، یافتن ارض وجودیم ....دحو الارض من آنجاست ...تا به حیات جاوید برسم .
************************************
خدای من می دانست من به تنهایی نمی توانم قلب غفلت زده را به او برسانم.....
برای این سیر حبی راهی پیش روی من گشود.
هو با حسین اش در کربلا برای دلهای غفلت زده و پر از زنگار تجلی کرد.
هو چگونه رسیدن به مقام اطلاقی ام را در کربلا به تصویر کشید.
وقتی به کربلا رسیدی به تحیر می رسی
اینجا همان موطن مقام احدیت هست.فکر می کنم تنها جایی است که ذات حق تجلی کرد با همه اسمائش ،مقام جمع الجمعی است.
او به من فهماند که تو هم باید به کربلا برسی.
شب جمعه چرا همه در کربلا جمع اند .با دعای کمیل......
ابتدا خلع نعلین ضروری است .احول و دوبین نمی شود وارد شد ....
وادی مقدس طور وادی توحید است وقتی دلم برای کربلا و وادی طور هوایی می شود حالا می فهمم چرا؟
چرا هوایی شدم ؟
قلبم هوایی شده تا به مقام اطلاق برسد. اسرار نهفته ای در من هست که این قلبم را برآشفته که خود هم خبر ندارم .زنگارها و تعلقات باعث شده آن را فراموش کنم .
ولی هنوز قلبم می تبد برای کربلا .
این عشق است که می تبد
می خواهد خود را ظهور دهد .
برای رسیدن به این مقام باید اسم الحب را ظهور داد.
ساده نیست......
برای رسیدن به مقام اطلاق باید خود را به آنجا برسانم .
خود را به کسانی برسانم که در وادی بلا هستند چرا بلا؟
آیه ۳۳ سوره دخان همیشه مرا به فکر فرو می برد.
وَآتَیْنَاهُم مِّنَ الْآیَاتِ مَا فِیهِ بَلَاءٌ مُّبِینٌ
چرا آیه ۳۳ .چرا بلاء مبین زهراست؟
یا ممتحنة امتحنک الذی خلقک قبل أن یخلقک فوجدک لما امتحنک به صابرة
چرا کربلا پر از بلا بود؟
چون اینجا هیچ قیدی نباید بماند .هیچ حد و حدودی .هیچ رنگی .در عالم ظاهر بایداین بی قید شدن به ظهور برسد .فقط این کار ا
حد پدری ،حد برادری ،حد فرزند .......
حتی عطش
عطش بی حد شدن از ماء معرفت و حیات است.
بی حد شدن از عقل حتی
ارباب عقول در وادی طور باید اربا اربا شوند.
قید عقلانیتی هم نباید در کار باشد
این عطش نشان داد حد عقلانیت هم برداشته شد.
اینجا موطن تحیر است .
اول باید صاحب عقل شد .بعد بی عقل شد........
در وادی طور که همان بین الحرمین است، یک سمت مقام تعین است، یک سمت مقام اطلاق .وقتی حضرت ابوالفضل در مقام تعین بود برادرش را امام می خواند ....او به دنبال آب ولی خود راسیراب نکرد .او به بی حدی عقل رسید به فوق عقل ولی می خواست دیگران را سیراب کند .آخر همه آنهایی که به آن موطن رسیده بودند صاحبان عقل بودندباید به دست او سیراب می شدند.ولی نشد .....
چراکه خواست ذات حق تعالی این بود که مقام هویت مطلقه اش را در کربلا به ظهور برساند .
مقام لا اسم و لارسمی .
هر کس در اینجا قدم می نهد باید اربا اربا شود و هیچ نگوید و صبر و صبر و صبر
و صوم باطنش * صبر * است ، کلمه «صبر» در آیه مبارکه «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»، به روزه تفسیر شده است. و نیز پیامبر اکرم (ص) ماه مبارک رمضان را ماه صبر دانسته......صوم رسیدن به خشکی است ........
و حضرت زینب ماند در کربلا ، فانی شد و باقی شد , و شد مظهر " صبر " .....
من به تنهایی قادر نیستم .باید به او متوسل شوم چرا که او به مقام اطلاق رسید.
ولی می دانم در این سیر باید اربا اربا شد .سعی می کنم خود را با آیاتش آرام کنم.
لاَیُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَتُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَطَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ