عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

واکاوی اسرار و حقایق نهفته در حروف ابجد و اعداد

عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

واکاوی اسرار و حقایق نهفته در حروف ابجد و اعداد

عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

هو العلیم
*************

عالم علم انباشته روی هم است.
و چه اسرار نهان که در حروف و اعداد نهفته است و تنها عاکفان کوی دوست و عارفان وادی عشق به محبوب اذن ورود به این معدن خفیّ دارند.

اینها که در این وبلاگ بر قلم می رانم یافته هایی است برای ره جویان عالم ملکوت ؛
باشد که خود، راهگشای شیفتگان عرفان ابجد گردد و آنها را به وادی پر رمز و راز این علم ناشناخته بکشاند.

******************
**حمعسق**

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقلب القلوب» ثبت شده است

۰۱
فروردين

** بسم رب الزهراء **

  برای یافتن اسرار مقام قلب ، اعداد " قلب " را بررسی می کنیم :

  ابجد کبیر " قلب =132

 ابجد صغیر " قلب "= 12    ،   21= ابجد صغیر " زهرا " ( فتدبر.....)

ابجد وضعی " قلب "=33 = ابجد وضعی زهرا 

 ابجد کبیر " بسیط قلب =255 و 55 = ابجد وضعی بینات فاطمه ، بسیط قلب تجلی فاطمه است......

ابجد صغیر بسیط قلب = 27 = ابجد صغیر " فاطمه "

ابجد وضعی بسیط قلب = 66 = ابجد کبیر الله = ابجد  وضعی " امام علی" علیه السلام

ابجد کبیر بینات قلب =123

ابجد صغیر بینات قلب =15

ابجد وضعی بینات قلب =33 = ابجد وضعی زهرا و ام ابیها

 ابجد کبیر نام مبارک زهرا سلام الله علیها = 213 و ابجد کبیر قلب و بینات قلب همین اعداد ولی منقلب شده اعداد 1و 2و 3 است .

*******************************

ابجد کبیر " القلب " = 163 = ابجد کبیربینات " فاطمه "

ابجد صغیر القلب =19

ابجد وضعی القلب = 46 =ابجد صغیر بسیط " طاهره "

******************************

دعای جوشن کبیر :یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یَا طَبِیبَ الْقُلُوبِ یَا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یَا أَنِیسَ الْقُلُوبِ 

زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام : السلام علی میزانَ الاعمال وَ مُقلب الاحوال وسیف ذی الجلال...

«یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»

در اعمال مسجد سهله می خوانیم :یا سَیِّداهُ یا مَوْلاهُ یا غِیاثاهُ، اَسْئَلُکَ بِکُلِّ اسْم سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ، اَوِ اسْتَاْثَرْتَ بِهِ فی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ، اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَنَا السّاعَةَ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالأْبْصارِ، یا سَمیعَ الدُّعآءِ،

زیارت آل یاسین :اللَّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد نَبِیِّ رَحْمَتِکَ، وَکَلِمَةِ نوُرِکَ، وَاَنْ تَمْلاَ قَلْبی نوُرَ الْیَقینِ، وَصَدْری نوُرَ الأیمانِ، وَفِکْری نوُرَ النِّیّاتِ، وَعَزْمی نوُرَ الْعِلْمِ، وَقُوَّتی نوُرَ الْعَمَلِ، وَلِسانی نوُرَ الصِّدْقِ، وَدینی نوُرَ الْبَصآئِرِ مِنْ عِنْدِکَ، وَبَصَری نوُرَ الضِّیآءِ، وَسَمْعی نوُرَ الْحِکْمَةِ، وَمَوَدَّتی نوُرَ الْمُوالاةِ لِمُحَمَّد وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، حَتّی اَ لْقاکَ وَقَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَمیثاقِکَ،

****************************************  

بسم الله الرحمن الرحیم*

(رسول خدا یک بُعد جمعی و یک بُعد تفریقی(یک بُعد وحدت و یک بُعد کثرت)داشتند.بُعد وحدتشان عقلشان و بُعد کثرتشان قلبشان است.حقایقی را که از عقل اول و خدا میگیرند در قلبشان تفصیل پیدا میکند،منتها چون قلب رسول خدا در تحت شعاع عقل است و عقل در ایشان فوق العاده قوی است،بنابراین آنطور که باید مقام قلب فعّال نیست و مقام قلب ایشان که همان مقام جبرئیلی وجود ایشان است،یک تجسّمی در خارج پیدا کرده است که حضرت زهرا شده است.
حضرت زهرا سلام الله علیها تجسّم یافته مقام قلب پیغمبر اکرم هستند،تجسّم یافته یعنی به جسمیّت درآمده است،یعنی قلب پیغمبر اکرم در بیرون وجود خودشان جسمیّت پیدا کرده است،اینست که حقایقی را که پیغمبر اکرم میگیرند،اینها را در قلب حضرت زهرا نازل میکنند و قلب حضرت زهرا این حقایق را متکثرشان میکند.
از اینجا مسئله اُمّ ابیها که حضرت زهرا را میگویند،معلوم میشود.در عربی به مادر اُم میگویند،امّا اصل اُم به معنای مرجع است،یعنی آن موجودی که،یک موجود دیگر به او رجوع میکند و قصدش از این رجوع تکمیل است،به طور مثال بچّه در زمانی که حاجت دارد به مادرش رجوع میکند،برای اینکه مادر او را تکمیل بکند،اگر گرسنه است،شیرش بدهد،اگر تشنه است به او آب بدهد،بنابراین به مادر اُم میگویند،یعنی محلّ رجوع طفل و البتّه عرض کردم در رجوع تکمیل هم است.

به حضرت زهرا اُمّ ابیها(مادر پدرش) گفته شده است،این در ظاهر یک یک معنا و در باطن معنای دیگری دارد،در ظاهر یعنی زمانی که حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها از دنیا رفتند،امورات پیغمبر را حضرت زهرا اداره میکردند،مثل اینکه مردی عیالش فوت بکند و دخترش از او مراقبت بکند،غذایش را بپزد،خانه اش را مرتّب نگه دارد و... از این جهت دختر مانند مادر میماند.امّا معنای باطنیش اینست که وقتی قرآن بر رسول اکرم نازل میشود،یک حقیقت قرآنی بر او نازل میشود،چون قلب خودش آنطور که باید فعّال نیست نمیتواند حقیقت قرآنی را باز بکند،به ناچار به قلب حضرت زهرا رجوع میکند،و در قلب حضرت زهرا نازلش میکند،یعنی از یوم الجمع به به لیلة القدر نازل میشود.عقل پیغمبر یوم الجمع و قلب حضرت زهرا لیلة القدر است.
عقل را یوم الجمع و قلب را لیلة القدر میگویند.وقتی یک حقیقت قرآنی یا مجموع قرآن که بر عقل پیغمبر نازل شد،پیغمبر اکرم باید بر قلب حضرت زهرا رجوع بکند و حقیقت قرآنی را بر قلب او نازل بکند و قلب حضرت زهرا این حقیقت قرآنی را باز و تفصیل و تفریقش بکند.
اینکه میفرماید:(هود آیه ۱)
کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ
کتابی که آیاتش محکم شد،بعد آیاتش تفصیل پیدا کرد.
آنجا که محکم شد یعنی در عقل اوّل(عقل پیغمبر) است و آنجا که تفصیل پیدا کرد یعنی در قلب فاطمه زهرا است.

از مقام الله یک نور واحد بر عقل پیغمبر می آید که جامع همه اسماالله است،اگر خود پیغمبر به تنهایی می بود،این دیگر از اینجا پائین تر نمی آمد و همانجا میماند و عالم پدید نمی آمد،این نور بر قلب زهرا وارد میشود و او متفرق و متکثرش میکند،اسماء را از هم جدا میکند و بعد این اسماء را به عالم نزول میدهد و طبیعت به وجود می آید.

همچنین در مسئله قرآن،حقیقت قرآن بر عقل پیغمبر نازل میشود،اینجا باید این را از عقل خودش بر قلب خودش نازل بکند،منتها قلب خودش تحت الشعاع است.ولی قلب خودش تجسّم خارجی دارد که حضرت زهرا است،قلب حضرت زهرا متکثرش میکند،تبدیل به سوره ه ها و آیات متعدّد میکند،تبدیل به الفاظ متعدّد میکند و بعد قرآن پدید می آید.
قلب حضرت زهرا قلب خود پیغمبر است،منتها قلبی که که تجسّم یافته اش در بیرون است.

***********************************

حضرت فاطمه زهرا هم همان قلب تجسّم یافته پیغمبر اکرم است،هر دو یک حقیقت واحد هستند.
می فرمایند:
فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی
فاطمه بضعه ای از من یا بعضی از من است یا جزئی از من است،مرتبه ای از من است،پرتویی از من است،فاطمه زهرا مرتبه قلب پیغمبر اکرم است.
سِرِّ این مطلب هم در صلوات بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
اینجا روشن میشود،که خدایا از تو میخواهم به حقّ فاطمه و پدرش،حضرت فاطمه مرکز قرار داده شده است(فاطمه و پدرش)(فاطمه و شوهرش)(فاطمه و دو پسرش)حضرت فاطمه زهرا در مرکز است و آنها در اطراف هستند،آنها در محیط دایره هستند و حضرت فاطمه زهرا در مرکز دایره است،چون همه شان به حضرت فاطمه زهرا نیاز دارند،هم پیغمبر اکرم نیاز دارند،چون حضرت زهرا مقام قلبشان هستند،هم حضرت علی علیه السلام نیاز دارند و هم امام حسن و امام حسین به فاطمه زهرا نیاز دارند،بعد میفرمایند:
وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
سِرّی که در وجود حضرت زهرا به ودیعه نهاده شده است،این سِر همان حقیقت واحد الله است که این حقیقت واحد الله جامع همه اسماءالله است،در قلب حضرت زهرا وارد شده است و قلب حضرت زهرا این را بازش میکند.
به عبارت دیگر
وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها
حقیقت قرآنی است،که در قلب حضرت زهرا وارد شده است و حضرت زهرا این را بازش میکند،همانطور که این حقیقت واحد الله را باز و به اسماء متکثر تبدیل میکند و موجودات دنیا را پدید می آورد،همچنین حقیقت واحد قرآنی را باز میکند و به سوره ها و آیات و الفاظ های متعدّد تقسیم میکند،اینست آن سِرّی که در حضرت زهرا به ودیعه نهاده شده است،آن سِر یا حقیقت واحد الله است و یا حقیقت واحد قرآن است،فرقی نمیکند.
این آیه را هم عرض بکنم،معنای باطنیش معلوم بشود:(نساء آیه ۳۴)
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ
میفرمایند:مردان قوام زنان هستند،یعنی نگهدار زنان هستند،عقل نگهدارنده نفس است،عقل اوّل نگهدارنده جبرئیل است،چون جبرئیل معلول عقل اوّل است،جبرئیل پرتویی از عقل اوّل است.
بنابراین عقل اوّل،مظهرش در عالم طبیعت مرد است و جبرئیل که همان قلب عالم است،مظهرش در عالم طبیعت زن است.
این که میگویند:
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ
یعنی عقل نگهدارنده نَفْس است،یا مرد نگهدارنده زن است،فرقی نمیکند.) (1)

*********************************************

1: پیاده شده از فایل صوتی مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها "علامه حمید رضا مروجی سبزواری "http://meraatezat.blog.ir/

  • ** حمعسق*