عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

واکاوی اسرار و حقایق نهفته در حروف ابجد و اعداد

عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

واکاوی اسرار و حقایق نهفته در حروف ابجد و اعداد

عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

هو العلیم
*************

عالم علم انباشته روی هم است.
و چه اسرار نهان که در حروف و اعداد نهفته است و تنها عاکفان کوی دوست و عارفان وادی عشق به محبوب اذن ورود به این معدن خفیّ دارند.

اینها که در این وبلاگ بر قلم می رانم یافته هایی است برای ره جویان عالم ملکوت ؛
باشد که خود، راهگشای شیفتگان عرفان ابجد گردد و آنها را به وادی پر رمز و راز این علم ناشناخته بکشاند.

******************
**حمعسق**

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۸
مرداد

** اسم اعظم " الله " **

    ابجد کبیر " الله " =66  که برابر است با ابجد وضعی "امام علی " و ابجد وضعی " احمد "  =66 

 

  ابجد وضعی " الله " =30  = ابجد وضعی " بسم " که  حقیقت بسم " علی " بود .

  ابجد صغیر " الله " = 18 که برابر است با ابجد صغیر " بسم " =18 که برابر است با ابجد صغیر بینات " علی "

 

********************************************************

  ابجد کبیر بسیط " الله " =  259 ، = ابجد کبیر بینات " الرحمن " = ابجد کبیر  " ابراهیم "

 ابجد وضعی بسیط " الله " =88 

ابجد صغیر بسیط " الله " = 43 

  

***************************************************************

ابجد کبیر بینات " الله " = 193 

ابجد وضعی بینات " الله "= 58  = ابجد کبیر ( محبوب ) = بینات * مرتضی *  = بینات * مصطفی *= ابجد صغیر بسیط * فاطمه 

ابجد صغیر بینات " الله "= 25

 

***************************************************************

 شرح اسم اعظم * الله *

   

عرفا برای خداوند دو تجلی قائلند: یکی تجلی علمی و دیگری تجلی عینی خارجی.

تجلی اول عبارت است از تجلی ذات بر ذاتِ خود که باعث تحقق اسماء و صفات می گردد و این را فیض اقدس گویند. تجلی دوم یا تجلی خارجی عینی، همان تجلی اسمائی و صفاتی است که موجب پیدایش ممکنات و حقایق موجود در عالم می شود و از آن تعبیر به فیض مقدس نموده اند.

به عبارتی دیگر فیض الهی بر دو قسم است: فیض اقدس که با آن اعیان ثابته و استعدادهای آنها در علم ربوبی حاصل می شود. اصطلاح اعیان ثابته همان وجود علمی ماسوی در ذات باری تعالی است. و دیگری فیض مقدس که به وسیله آن، اعیان ثابته در خارج و عالم کَون، با آنچه از لوازم و توابع آنهاست حاصل می شوند. وجه نامگذاری فیض اقدس به این دلیل است که اقدس عن الامکان و الکثره (ر.ک: مصباح الهدایه، ص67) یعنی پاک از کثرات و تعینات است. چرا که فیض اقدس، ملاحظه اسماء و صفات الهی است، بدون حالت امکانیه در ممکنات خارجی و فیض مقدس ملاحظه حقایق خارجی است، از آن نظر که حقایق وجودیه اند و هر یک مجلا و مظهری از اسماء و صفات الهی می باشند، بی شائبه نقائص و حدود عدمی آنها. خلاصه آنکه مراد از فیض اقدس حصول اسماء و اعیان ثابته در علم باری تعالی و مراد از فیض مقدس، حصول آن اعیان در خارج است.(همان)

عرفا گفته اند خداوند از حب به ذاتش، اراده فرمود که خود را به خلق بشناساند؛ پس ابتدا شروع به خلق اسماء و بعد عوالم دیگر فرمود. پس اصل خلقت عالم و منشأ شروع و ایجادِ وجود، حبّ خداست به خود که از این عشق ابتدا فیض اقدس حاصل و آنگاه فیض مقدس باعث خلقت عوالم شد. همچنین برای هر یک از اسماء به واسطه تجلیاتشان، باید محل ظهوری در عالم باشد و مخلوقات هر یک به فرا خور حال و استعداد خود، تجلی ای از تجلیات الهیه را پذیرا هستند که پذیرفتن این تجلی، همان ظهور اسم الهی در آن موجود است. پس، آنچه باعث خلقت اسماء و صفات شده، فیض اقدس و آنچه که باعث ظهور و تجلی اسماء در عوالم خلقت و به طور کل منشأ ایجاد عالم خلقت شده است، فیض مقدس می باشد.

از اولین تجلی از ناحیه خلیفه ذات، اسمی که از حضرت فیض اقدس مستفیض گردید و متلبس به لباس وجود شد، اسم اعظم الله است. این اسم به لحاظ بساطت و غیبیت و کمالیت تامی که دارد، اولین اسم از جریان فیض اقدس است. بر این اساس عرفا قائل اند به اینکه هــر اسمی که افقش به افق اسم الله نزدیکتر باشد، جنبه غیب و بساطت در او بیشتر است و لذا بعضی اسماء محیط بر اسماء دیگر و بعضی محاطند. اسماء به لحاظ مفهوم با یکدیگر مغایر و به لحاظ مصداق و وجود عین ذات و عین یکدیگرند. پس تکثری که در صفات مشهود است اعتباری و غیر حقیقی و منبعث از مراتب غیبیه صفات است که در احدیت ذات عین ذاتند و علت پیدایش تفصیلی اسماء و صفات، مفاتیح غیبند که در باطن ذات موجودند و عین ذاتند نه امری زائد بر آن. اسمی که در مـیان اسـماء الـهیه جـنبه غـیبی اکـثر و بساطـت کاملـه دارد، اسـمی اسـت که شایستگی آن را دارد که مقام خلافت را از فیض اقدس پذیرفته و مجلای ظهور او باشد، و آن اسم اعظم الله است که ام الاسماء الهیه در همه مراتب وجودیه است. دیگر اسماء به لحاظ قرب و بعد از اسم الله، یا محیط و یا محاطند.

برای اسم اعظم دو اعتبار است: یکی آنکه بالذات مقدم بر اسماء و مشتمل بر آنها و دیگر آنکه متظاهر در اسماء و اعیان اسماءست. به اعتبار ظهورش در اسماء و صفات، جمیع مظاهر اسماء جزئیه مظهر این اسم جامع الهیند؛ زیرا که به وساطت این اسم ظاهر شده و بعد از ظهور، متجلی در اعیان خود شده اند و چون ظاهر و مظهر در حقیقت وجود یکی اند و تعدّد آنها اعتباری و رتبه ای است، نتیجه آنکه مظاهر اسماء جزئیه مظهر این اسمند. و به اعتبار اشتمال آن بر اسماء از حیث مرتبه الهیه اشتمال این اسم بر اسماء دیگر اشتمال کل مجموعی است بر اجزاء زیرا که اجزاء از همان کل و کل از همان اجزاست. «فاذا علمت هذا علمت ان حقائق العالم فی العلم والعین کلها مظاهر للحقیقه الانسانیه التی هی مظهر للاسم الله فارواحها ایضا کلها جزئیات الروح الاعظم الانسانی سواءکان روحا فلکیا او عنصریا او حیوانیا وصورها صور تلک الحقیقه الانسانیه و لوازمها لوازمها ولذلک یسمی عالم المفصل بالانسان الکبیر عند اهل الله لظهور الحقیقه الانسانیه ولوازمها فیه و لهذا الاشتمال وظهور الاسرار الالهیه کلها فیها دون غیرها استحقت الخلافه من بین الحقایق» (شرح مقدمه قیصری، ص649)

گفته شد که هر اسمی در عالم دارای مظهری است و مظهر اسم اعظم، در حضرت علم حقیقت محمدیه و در عالم شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله بالاصل و اولیای او به تبع است. انسان کامل آینه تمام نمای خداوند است. خلیفه اوست در ظهور اسماء و مراتب کمالش و مقام جمع اسمائی را داراست. حقایق علمی انبیاء، مشتمل بر امهات و اسماء محیط و فایض به اسماء و اعیان مادون خود هستند. به لحاظ آنکه اسم اعظم مقام نیابت فیض اقدس را داراست، در تمام عوالم وجود به نحو بطون سریان دارد. سالک چون در سیر و سلوک به مقام مذکور رسید، الله را ظاهر در عالم و عالم را مستهلک در آن می بیند. بعد از فنای کامل ذات برای انسان کامل، آنچه ظاهر می شود الله است؛ از این رو عینی که فانی و مندک در اسم الله شده است، خود مجموع تمام اعیان است؛ زیرا که هر عینی در عالم مظهر اسمی از اسماء و حقیقتی از حقایق است. (1)

**********************************

منبع : (1) http://www.imam-khomeini.ir/fa/n128919/مبانی_امام_خمینی_در_تفسیر_«بسم_الله_الرحمن_الرحیم

  • ** حمعسق*
۰۸
مرداد

* بسم الله الرحمن الرحیم * 

     ابجد کبیر " بسم الله الرحمن الرحیم " = 786  

     ابجد کبیر : " اول الابدیات امام علی ابن ابیطالب " =786 =  ابجد" معجزات قولی امام اول " = 786

   ابجد صغیر " بسم الله الرحمن الرحیم " = 102

   

   که عدد 102 برابر است با ابجد بینات " علی " و ابجد" ایمان " 

  ابجد وضعی " بسم الله الرحمن الرحیم " = 192 = ابجد " امام علی " = ابجد کبیر " کسا یمانی " = ابجد کبیر بینات " احمد "= 192

  نکته عرشی : دقت کنید حساب اعداد ( امام علی ) و اسم ( احمد ) 

ابجد کبیر " ( امام علی )"  = ابجد کبیر بینات " احمد " = 192

ابجد صغیر " ( امام علی )"  = ابجد صغیر بینات " احمد " = 36

ابجد وضعی " ( امام علی )"  = ابجد وضعی بینات " احمد " = 66

به این نکته عرشی دقت کنید یکی بودن اعداد ( امام علی ) و ( احمد ) حامل چه سری است ؟؟؟

     إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً

بِرَسُولٍ یَأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ

 

  ز احمد تا احد یک میم  فرق است           جهانی اندر این یک میم  غرق است 

 *********************************

  این اعداد چه حقیقتی را بیان می کنند ؟؟



 رابطه امام علی علیه السلام  و * بسم الله الرحمن الرحیم * 

 با توجه به اعداد و این گفته عرفا : ** ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم **

 

مدد می گیریم از تفسیر سوره حمد امام خمینی قدس سره شریف:

    جامعیت این بسم الله از چند جهت است. اول آنکه چون حقیقت و سرّ این لفظ شریف کشف و خرق حجب است، بنابراین بر حسب عوالم وجود و مقامات عروج دارای مراتبی است. مرتبه ادنای آن کشف حجب ظلمانی و خرق استار ناسوتی و رفض تعینات و کثرات و مرتبه اعلای آن انخراق سبحات جلال و فنای در ذات الهی است. به جهت تفاوت در هر مرتبه و عوالم وجود، بسم الله در هر مقام نسبت به مقامات دیگر متفاوت خواهد بود و یکی از اسرار تعلق این لفظ شریف به همان سوره از قرآن یا به هر یک از اعمال خاص بندگان همین است. به لحاظ آنکه سوره حمد مشتمل بر جمع دایره وجود و تقسیم شده بین خدا و بنده و صاحب مقامات و مراتب بسیاری است، فلذا بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای سوره حمد کاملترین و تمامترین مراتب این لفظ و مستجمع جمیع اسماء و جمع دایره وجود بوده و به آن وجود و عوالم وجودی ظاهر گردیده است.

جهت دیگر جامعیت بسم الله الرحمن الرحیم، مربوط به لفظ بسم الله است که مشتمل بر ام الاسماء الهی و اسم اعظم خداوند است. اسم اعظم الله به لحاظ بساطت و غیبیت و کمالیت تامی که دارد، اولین اسمی است که تجلیات فیض اقدس را پذیرفته و لباس وجود به تن نمود، ولذا هـر اسمی که افقش به افق اسم الله نزدیکتر باشد، یعنی جنبه غیب و بساطت و احاطه او بیشتر است و از همین جا نتیجه می شود، بعضی از اسماء محیط بر اسماء دیگر و بعضی محاطند. احاطه اسمی اگر کاملتر از دیگر اسماء الهیه باشد، جزو امهات اسماء خواهد بود. این امهات را بعضی هفت اسم حیات، علم، اراده، کلام، قدرت، سمع و بصر و بعضی چهار اسم اول، اخر، باطن و ظاهر و بعضی دیگر دو اسم الله و رحمن می دانند. به تبع آن، حقایق این اسماء در حضرت علمیه نیز منشأ صدور اعیان دیگر به تجلیات خود از فیض اقدس هستند. صور عقلیه اسماء مجموعأ با ذات، از آن جهت که ذات در آنها تجلی نموده، متحدند و ظهورشان در علم منوط است به فیاضیت فیض اقدس و در عین، به فیاضیت فیض مقدس. بسم الله، اشاره به مقام تسمیه دارد که کمال آن منشأ دو اسم الرحمن الرحیم است و این دو اسم از امهات اسماء الهی بوده که محیط به بسیاری از اسماء الهی می باشند. حقیقت و کمال این لفظ در ابتدای سوره حمد که مقام ظهور عوالم وجود است، بیان انسان کامل است که سرّ حیات و سرّ سرّ وجود و نقطه تحت باء بسم الله است. (1)

در مورد این فرموده امام : ابجد الرحمن الرحیم را بررسی می کنیم :

ابجد کبیر " الرحمن الرحیم " = 618 

ابجد وضعی " الرحمن الرحیم " = 132 = ابجد " محمّد " = ابجد کبیر " اسلام "

ابجد صغیر " الرحمن الرحیم " = 66 = ابجد کبیر " الله " = ابجد وضعی " امام علی " = 66 = ابجد وضعی " بینات احمد "

این اعداد را تطبیق دهید با گفته امام ،الرحمن الرحیم ، سر حیات و سرّ سرّ وجود و نقطه تحت باء بسم الله است .

عدد 66 گویای این مطلب است .



( ابجد کبیر " بسم الله " = 168  = ابجد وضعی ( جایگاه عددی ) " الطور الایمن " 

ابجد صغیر " بسم الله " =36   =  ابجد صغیر " کسا یمانی " = ابجد صغیر " امام علی "= ابجد صغیر بینات " احمد "= 36

ابجد وضعی " بسم الله = 60 ، ابجد کبیر " ام ابیها " 

ابجد کبیر " بسم الله " =168 و ابجد کبیر " الرحمن الرحیم " = 618 ( همان اعداد 1و 6و 8 )

1+1+6+6+8+8=30 ، 30 جزء قرآن کریم در بسم الله الرحمن الرحیم نهفته است .



در شرح فضائل سوره حمد گفته شد این سوره دارای مقام افتتاح خزائن غیبی است. و مقام خرق پرده عدم و ظهور موجودات از ورای حجاب غیب، ثمره تجلی حق به فیض مقدس است کما قال بعض العرفاء ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم، فلذا هر بسم الله صورت ظهوری مرتبه ای از مراتب فیض مقدس و وجود منبسط است که سریان در عوالم وجود دارد؛ چنانکه ظهور اتم فیض مقدس در آیه اول سوره حمد است که تمام کمالات و مقامات او را داراست؛ پس خواصی که برای این سوره وارد شده بعضا ناشی از ثمرات فیض مقدس است که مقام برخی از عرفاست و سالکی که به مقام کمال اسمیت رسیده باشد، بسم الله او همتراز فیض مقدس است که عین فتح و گشایش و رفع مضایق و تنگناهاست و هکذا در مراتب پایین تر به همین نحو این اثر ظاهر است. فتحِ فتوحات ثلاثه، ثمره درک مقامات و مراتب اسمیت و فنای فعلی و صفاتی و ذاتی است. در تعابیر عرفانی، از تجلیات ربانی حاصل از سیر و سلوک و طیّ اسفار اربعه، عنوان فتح اطلاق می شود. فتح قریب عبارت است از فنای افعال و ظهور به کمالات روحیه و قلبیه پس از بستن درهای دنیوی به روی قلب و قال نَصرٌ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریبٌ. فتح مبین، ظهور به مقام ولایت و تجلیات انوار اسماء الهیه است که نتیجه فنای اسماء و صفات است قال: إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتحاً مُبیناً (فتح: 1) و بعد از فتح مبین، فتح مطلق است که عبارت از تجلی ذات احدیت و اندکاک ذات سالک در ذات حق و فناء جمیع رسوم و تعینات خلقیّه می باشد و آن نتیجه فنای ذات است. اذاجاءَ نَصْرُالله وَالْفَتْح. (1)



____________________________________

(1)منبع :http://www.imam-khomeini.ir/fa/n128919/مبانی_امام_خمینی_در_تفسیر_«بسم_الله_الرحمن_الرحیم

  • ** حمعسق*
۰۸
مرداد

* بسم الله العلی العظیم * 

    ابجد کبیر بینات " بسم " ( برای توضیح بسیط = "با سین میم " و بینات می شود " ا  ین  یم " ) برابر است با :  111

      111 عدد قطب است و بسیط  " ا " یعنی ( ا  ل  ف  )  ، که بینات الف ،  { ل  ف } = 110 ابجد " علی "

  

     111=110 + 1 ،  الف حرف ذات مقدس حق است ، ظهور حق در الف موجود است ،

     ابجد کبیر " عالی =111  ، ابجد کبیر کافی = 111  ، ابجد کبیر " اعلی " = 111 

   ************************

    ابجد صغیر بینات " بسم " = 27

     

   که باز برابر است با ابجد صغیر " فاطمه " سلام الله علیها  =27   

که برابر است به ابجد وضعی " سجده " و  "ا مّ " ( با میم مشدد ) =27   ، فاطمه امّ ابیهاست .

*************************

 ابجد وضعی بینات " بسم " = 48 

 که عدد 48 برابر است با  : ابجد صغیر " فاطمه زهرا " = ابجد صغیر بینات " حمعسق " = ابجد کبیر بینات " عاشورا "

 *********************

*رابطه معنای ''بسم''و  علم اعداد *

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

در توحید صدوق روایتی است از امام رضا علیه السلام در مورد بسم الله الرحمن الرحیم ،نقل می کنند :که بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای هر کار یعنی چه ؟ می فرماید اسم یعنی علامت ، اینکه می گوییم اسم طرف چیست یعنی علامتش چی هست ؟وقتی شما در هر کاری می گویید بسم الله یعنی با علامت کردن ، داغ زدن، یعنی داغ عبودیت بر این زده اید یعنی با اعلام عبودیت خدایا من بنده تو هستم این کار را انجام می دهم .پس هر کاری می خواهید شروع کنید بسم الله بگویید .تا آن کارت در مسیر بندگی باشد .یعنی زندگیت در مسیر بندگی باشد .

با توجه به معنای بسم و اعداد بدست آمده که ابجد کبیر بسم برابر است با بینات ''علی'' است

 

معنای این جمله اسرار آمیز را خواهیم فهمید : اسم علی مکتوب علی کل شیء.

ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم ، که جایگاه عددی آن =192=ابجد امام علی 

نتیجه می گیریم وجود هر چیزی با بسم الله الرحمن الرحیم یا ولایت امام علی  علیه السلام ظهور یافته و نشانه دار شده و نشانه آن اسم علی است ، که نام او مکتوب علی کل شی ء است.

پس سر یکی بودن این اعدا د این است : کل شیء با ولایت نشانه دار شده ،داغ ولایت بر هر چیز زده شده. چرا که ایشان ''بسم ''  هستند. و هر چیزی بر آن نشان ولایت گذاشته شده.

   و اما اسرار این گفته " ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم " چیست ؟؟

    ابجد وضعی " ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم "  = 278 = ابجد کبیر " حمعسق " 

  عدد 78 اسرار زیادی را در بطن خود دارد که حمعسق تجلی عدد 78 است که 200 + 78 ......

  عدد 78 = ابجد وضعی " فاطمه زهرا " = ابجد وضعی " ام ابیها "  = ابجد صغیر بینات " امام حسین " = 78 = ابجد وضعی بینات " عباس "

  در ادامه اسرار بیشتری درباره این عدد خواهیم گفت ...... 

اسراری درباره ارتباط این عدد با واقعه عاشورا و  حقایق آن .........

  ابجد صغیر " ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم " =155 

 که برابر است با 100 + 55 

که 55 برابر است با ابجد وضعی بینات " فاطمه "و 100 برابر است با ابجد وضعی بسیط " فاطمه "

ابجد کبیر " ق " = 100 به معنای نگهدارنده است ......

 

  • ** حمعسق*
۰۶
مرداد

 

*بسم الله الرحمن الرحیم *

بسیط " بسم " در بسم الله الرحمن الرحیم 

     

          ابجد کبیر بسیط بسم  ، ( با  سین  میم ) = 213  = ابجد کبیر " زهرا " سلام الله علیها  .

    ابجد صغیر بسیط بسم ، (با سین  میم) = 45 = ابجد وضعی یا جایگاه عددی "فاطمه " سلام الله علیها 

   ابجد وضعی بسیط بسم ، ( با سین میم  )= 78 = ابجد وضعی * فاطمه زهرا *

 

    در اعلام اعداد اسماء حضرت زهرا سلام الله علیها یادآوری کردیم که این اعداد کلیدی را به یاد داشته باشید،که حامل اسرار بسیاری است.......

   عجیب است در حساب اعداد " بسم " به مولایمان علی علیه السلام رسیدیم .

  و در حساب اعداد بسیط  " بسم " به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها .............

   

   

 آیا این اسرار با این گفته مولا امیرالمومنین روشن می شود ؟

  که ایشان  می فرمایند : 

  " أنا  باطن السین "

 

آری 

  حقیقت " باطن السین را با اعداد می یابیم : 

  ابجد کبیر " باطن السین " = 213  = ابجد " زهرا"

 ابجد صغیر " باطن السین " = 45  = ابجد وضعی " فاطمه "

 ابجد وضعی " باطن السین " = 78 = ابجد وضعی " فاطمه زهرا "

  حقیقت را یافتید؟؟؟؟

 گفته مولایمان علی علیه السلام ........

 انا باطن السین 

 أنا زهرا 

أنا فاطمه 

أنا فاطمه زهرا

أنا باطن زهرا .....

باطن السین همان بسیط " بسم " است ، همان زهراست ......

 خانم فاطمه سلام الله علیها " ام السین " است ، ابجد کبیر " ام السین " =192 = ابجد " امام علی " = ابجد وضعی " بسم الله الرحمن الرحیم "

  

 * ابجد صغیر " السین " =31 = ابجد صغیر بینات فاطمه  *

مولا علی علیه السلام می فرمایند : أنا باطن فاطمه 

بسیط " بسم " همان " باطن السین " است  مولایمان علی بن ابیطالب حقیقت " بسم " است و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها حقیقتِ حقیقت " بسم است ، بسیطِ " بسم " است . .........

بسیط ،در علم اعداد یعنی باطن ، حقیقتِ حقیقت ......

 از طرفی :

ابجد کبیر " امیرالمومنین " =478  که برابر است با 400+ 78 

که عدد 400 ابجد شمس است یعنی روشن کننده 

امیرالمومنین روشن کننده عدد 78 است که 78 جایگاه عددی ( ابجد وضعی ) فاطمه زهرا است.

جایگاه عددی بسیط " بسم = 78 است که امیرالمومنین روشن کننده بسیط " بسم " است .........

  • ** حمعسق*
۰۶
مرداد

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم 

ابجد کبیر " بسم "  = 102  

در اینجا عدد 102 برابر است با ابجد کبیر " ایمان "  ،  " بسم "  چه حقیقتی است که ابجدش با ابجد ایمان برابر است .

" بسم " شامل " ب " ، " س" ، " م"  است  . 

  

 اولا : آنچه از حضرت علی علیه السلام نقل شده است :

« جمیع القرآن فی باء بسم الله و انا نقطة تحت الباء ، همه قرآن در باء بسم الله جمع شده و من نقطه تحت باء هستم.» [1]

ثانیاٌ: فهم دقیق این کلام نیازمند به تعمق و تأمل در حقایق عالم هستی است و باید از کسانی که این راه را طی نموده اند فرا گرفت.

تفصیل این مطالب در کتاب «انسان و قرآن» نوشته استاد آیت الله حسن زاده آملی آمده است و در این جا فقط چند نکته آن را اشاره می کنیم. [2]

نکته اول: بدان که کلام به حروف منتهی است و حروف به الف و الف به نقطه و نقطه عبارت است از سر هویت غیبیه مطلقه در عالم، نزول وجود مطلق یعنی ظهور هویتی که مبدأ وجود است و عبارتی و اشارتی آن را نبود، یا هو یا من لا هو الا هو. این نقطه اگر بر عرش نازل شود عرش آب می شود و مضمحل می گردد. این نقطه است که به لحاظ امتداد و تعلقش به کثرات چندین هزار عالم از آن ظاهر و چندین هزار مرتبه از آن ناشی شده است و در هر مرتبه نامی یافته است و این همان هویت مطلقه است که همه به او قائم اند.

نکته دوم: نقطه کتبی، نمود و رقیقت و حکایت و ظلی از حقیقت است. [3]

نکته سوم: غایت حرکت ایجادی، ظهور حق است در مظهر تام مطلق که شامل جمیع جزئیات مظاهر است و این مظهر تام، انسان کامل است که عالَم، صورت حقیقت اوست.

و خود غایت حرکت ایجادی است، لذا هیچ گاه زمین خالی از حجت نمی شود. [4]

نتیجه این که همان طوری که نقطه کتبی (نوشتاری) نمودی از حقیقت است، انسان کامل در عالم تکوین نمودی از آن حقیقت است و جود ظلّی اوست، یعنی مظهر اتمّ اوست و چون مجمع اسماء و صفات واجب تعالی است، دارای ولایت تکوینی است، زیرا مفاتح غیب باذن الله تعالی در دست اوست و قلب او، خزانه اسرار و علوم الهی است و مؤیّد به روح القدس است و از ملک تا ملکوت همه، مراتب این انسان کامل است؛ لذا امام قافله نوع انسانی و غایت مسیر تکاملی آن و صراط مستقیم و صراط الی الله بلکه صراط الله است، که دیگر افراد باید راه تقرب به او را سیر نمایند تا به کمال انسانی خود، که همان مجد و عظمت و مایه سعادت آنان است، نایل شوند. [5]

_____________________________________________________

 {1}- بیان الآیات، جیلانی، ص 33، به نقل از انسان و قرآن، ص 144.

{2}- انسان و قرآن، ص 144 و 145.               

[3] - انسان و قرآن ، ص 147.

[4] - انسان و قرآن ، ص 148.

[5] - انسان و قرآن ، ص 120.

***************************

آری مولایمان امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : " أنا نقطة تحت الباء 

ابجد کبیر " نقطه با " =167 = ابجد کبیر " امین الله "

ابجد وضعی " نقطه تحت با " =102  برابر است با ابجد کبیر بینات " علی " =102

ابجد کبیر " بسم " =102  برابر بود با ابجد کبیر " ایمان" و برابر است با بینات نام والا و اعلای " علی"  ( ین ام ا )  

ابجد کبیر بینات علی = ابجد کبیر " بسم "

ابجد کبیر " بسم " = ابجد صغیر " بسم الله الرحمن الرحیم "

***************************

ابجد صغیر " بسم " =18 که برابر است با ابجد صغیر بینات " علی "  *( 18 ذی الحجه )* از این قرار روز 18 ام شده .

ابجد صغیر بینات علی = ابجد صغیر بسم = ابجد صغیر " ایمان "

که ایمان همان علی است همان بسم است 

طبق فرموده علامه جوادی آملی : اینکه در روایات آمده  هیچ جا : (یا ایها الذین امنوا ) نیامده مگر اینکه سرآغاز علی ابن ابیطالب سلام الله علیه است ،نه یعنی محتوای آیه شامل همه می شود و اولین کسی که آیه شاملش می شود حضرت علی علیه السلام است ،نه ، اولین مؤمن و برجسته ترین اهل ایمان علی بن ابیطالب ( سلام الله علیه ) است.

************************

ابجد وضعی " بسم " =30  . که شاید سرّش  این باشد که حقیقت و باطن 30 جزء قرآن کریم را باید در این " بسم " یافت ،که باطن اش نام مبارک " علی " است .جایگاه عددی بسم عدد 30 است که ، اگر ایمان واقعی به ولایت علی بن ابیطالب داشتی موفق به ادراک حقایق نهفته 30 جزء قرآن کریم خواهی شد.

***************************

* شرح اسم و مقام اسمیت *

اسم به معنای علامت و نشانه است و در مسلک عرفا مقام ظهور است و تجلی ذات با صفتی از صفات* که به این اعتبار دارای مراتب مختلف خواهد شد. به مقام اول، حاصل تجلّی به فیض اقدس است که آن نتیجه ظهور ذات برای ذات است و مشاهده ذات کمال و جمال خود را در آینه اسماء و صفات. به مقام دوم حاصل تجلی فیض مقدس و نفس الرحمن است که نتیجه آن ظهور و بروز اعیان ثابته و خارجیه است در عوالم غیب و شهادت. از تجلی فیض اقدس، اسماء و صفات در حضرت واحدیت و اعیان ثابته در حضرت علمیه حاصل می شود و حصول اعیان خارجیه که نتیجه ظهور فیض مقدس است. مراتب اسم همچنین ناظر به قوس صعود است، زیرا کشف هر حجاب و طی هر مرحله برای صعود به عوالم مافوق، منوط است به ادراک اسمی از اسماءالله؛ بنابراین سالک باید به قلب خود در وقت تسمیه بفهماند که تمام موجودات و تمام عوالم غیب و شهود در تحت تربیت اسماءالله بلکه به ظهور اسم الله ظاهرند تا تسمیه اش درست آید و این از اوایل مراتب تسمیه است. آخرش، نهایت سیر ثانی است و فنای فنا که در آن وقت سالک سیر تمام در حضرات اسماء نموده و متحقق به مقام قرب نافله شود.

میان ادراک اسمیت و مقام عبودیت ارتباط مستقیمی برقرار است. اولین مرتبه از حصول عبودیت، در توحید افعال و پس از آن در توحید صفات و در نهایت در فنای ذات حاصل خواهد شد. توحید صفات، تحقق سالک به مقام اسمیت و عبارت از رؤیت صفات و ظهور اسماء در مرآت خود و ادراک عین ثابت در مقام علم است. پس در ابتدا، سلوک عارف، اتصاف به حقیقت اسمیت است و آنگاه تحقق این حالت در او و تبدیل حالت به ملکه و حال به مقام به گونه­ای که خود به مقام اسمیت برسد. در سفر اول از سلوک، سعی سالک، پس از دور شدن از نفسانیات، اتصاف خود است به اخلاق الهی و در انتهای سفر دوم که سالک سیر در اسماء و صفات نموده و به فنای تام رسیده است، خود به مقام اسمیت نائل شده و از نشانه­های وصول به مقام اسمیت، ادراک عین ثابت و انباء از عوالم غیبِ منتهی به عالم قدریه و اعیان ثابته پس از حصول بقا خواهد بود. به همین لحاظ امام خمینی فرموده اند:

«پس اول تسمیه سالک عبارت است از اتصاف به سمات و علامات الهیه و پس از آن از این مرتبه ترقی کند و خود به مقام اسمیت رسد و این اوائل قرب نافله است و چون به قرب نافله متحقق شد به تمام اسمیت نائل شود»(آداب الصلاه، ص235)

«بنابراین اسم که به معنی نشانه و علامت است یا به معنی علّو و ارتفاع است عبارت از تجلی فعلی انبساطی حق که آن را فیض منبسط و اضافه اشراقیه گویند می باشد زیرا که به حسب این مسلک تمام دار تحقق از عقول مجرده گرفته تا اخیره مراتب وجود، تعیّنات این فیض و تنزلات این لطیفه است» (آداب الصلاه، ص241)

«چون سالک را مقام اسمیّت دست داد، خود را مستغرق در الوهیت بیند: الْعُبُودیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوُبِیّة؛ پس خود را اسم الله و علامة الله و فانی فی الله بیند و سایر موجودات را نیز چنین بیند. و اگر ولیّ کامل باشد، متحقّق به اسم مطلق شود و برای او تحقّق به عبودیّت مطلقه دست دهد و «عبد الله» حقیقی شود. و تـوانـد بود کـه تعبیـر به عبـد در آیـه شریـفه سُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِعَبْدِه برای آن باشد که عروج به معراج قرب و افق قدس و محفل انس به قدم عبودیّت و فقر است و رفض غبار انّیّت و خودی و استقلال است. و شهادت به رسالت، در تشهّد، بعد از شهادت به عبودیّت است چه که عبودیّت مِرقاتِ رسالت است؛ و در نماز، که معراج مؤمنین و مظهر معراج نبوت است، شروع شود، پس از رفع حجب به بسم الله، که حقیقت عبودیّت است فَسُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِنَبِیِّهِ بِمِرْقاةِ الْعُبُودیَّةِ الْمُطْلَقَة. و او را به قدم عبودیّت به‏ افق احدیّت جذب فرمود و از کشور مُلک و ملکوت و مملکت جبروت و لاهوت رهانید؛ و سایر بندگان را که مستظل به ظل آن نور پاکند به سمه‏ای از سمات الله و مرقات تحقق به اسم الله، که باطن آن عبودیّت است، به معراج قرب رساند.» (سر الصلوة، ص89 و 90)

-----------------------------------------------------------

منبع : http://www.imam-khomeini.ir/fa/n128919/مبانی_امام_خمینی_در_تفسیر_«بسم_الله_الرحمن_الرحیم

  • ** حمعسق*