عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

واکاوی اسرار و حقایق نهفته در حروف ابجد و اعداد

عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

واکاوی اسرار و حقایق نهفته در حروف ابجد و اعداد

عرفان ابجد،اسرار حروف و اعداد در قرآن کریم

هو العلیم
*************

عالم علم انباشته روی هم است.
و چه اسرار نهان که در حروف و اعداد نهفته است و تنها عاکفان کوی دوست و عارفان وادی عشق به محبوب اذن ورود به این معدن خفیّ دارند.

اینها که در این وبلاگ بر قلم می رانم یافته هایی است برای ره جویان عالم ملکوت ؛
باشد که خود، راهگشای شیفتگان عرفان ابجد گردد و آنها را به وادی پر رمز و راز این علم ناشناخته بکشاند.

******************
**حمعسق**

طبقه بندی موضوعی
۰۵
بهمن

بسم الله الحی

   

اسم الحی که در ذات خداست ،در عالم ماده مظهری دارد که مظهر آن آب است .

که می گوییم آب مایه ی حیات است ، آب مظهر اسم الحی است ، به واسطه وجود آب است که حیات در این عالم دنیا برقرار است ، بنابراین آب مظهر این صفت است .

از آنجاییکه ، می فرماید آب مهریه ی حضرت زهرا سلام الله علیهاست ، از اینجا معلوم می شود که حضرت زهرا سلام الله علیها ، مظهر اتم اسم " الحی " است ، و بنابراین تمام موجودات عالم حیات خودشان را از حضرت زهرا سلام الله علیها دارند ، لذا باز چنان که عرض کردیم اینها علامت مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها ست ،مثلا طوبی همان علامت مقام انس و محبت کلی است ، که ناشی از قرب به ذات الله است ، این که فرمود آب مهریه حضرت زهراست ، یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها مظهر اسم الحی است ، " معدن اسم الحی " است نه مظهر ، یعنی روح حضرت زهرا سلام الله علیها در اثر عروج خودش ، و رسیدن به ذات خدا و اتحاد تام با اسم الحی ، او شده الان منشاء و ومعدن  همه ی حیات و بنابراین اگر جبرئیل اثری از خودش بروز می دهد یعنی وحی نازل می کند این در اثر این است که دارد حیات خودش را از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می گیرد ،اگر عزرائیل اثر از خودش بروز می دهد ،و می تواند جان بگیرد ، این اثر خودش را از حضرت زهرا دارد ،  همین طور اگر درخت اثر از خودش بروز می دهد میوه می دهد ، برگ می دهد ، سایه می دهد ، این از حضرت زهرا سلام الله علیها دارد حیات خودش را می گیرد ، معدن و سرچشمه حیات در نزد حضرت زهراست ، روح او مظهر تام و کامل اسم الحی است ، و هر موجودی حیاتی دارد و ما لحظه به لحظه که داریم نفس می کشیم ، زندگی می کنیم لحظه به لحظه از ناحیه روح حضرت زهرا سلام الله علیها دارد بر ما حیات وارد می شود .

بنابراین جبرئیل اگر اثر خودش را بروز می دهد ،یعنی به موجودات عالم علم می بخشد وحی نازل می کند ، بر اولیاء خدا الهام می کند ، اینها همه در تحت آن حیاتی است که دارد از روح فاطمی می گیرد ، میکائیل اگر رزق می دهد دارد آن حیات خودش را گفتیم حیات یعنی عاملی که باعث می شود موجود اثر از خودش بروز دهد ،اگر میکائیل اثر رزق بخشی بروز می دهد ،این حیاتی است که دارد از فاطمه می گیرد ،اگر عزرائیل عالم را از نقص به کمال می رساند ،این به خاطر این است که حیات خود را از روح فاطمی می گیرد ،اسرافیل هم ملک حیات است .

بنابراین حضرت فاطمه سلام الله علیها ، اتحاد تامی دارد با مرتبه اسرافیلی ،اسرافیل عالم روح حضرت فاطمه زهراست و بلکه اسرافیل یک شأنی از حضرت زهرا سلام الله علیهاست .

لذا اینکه اسرافیل در حیات می دمد ، این در واقع روح فاطمی است که دارد در صور می دمد .

********************************************

مهریه زن مال زن است ، زن مالک اوست ، از اینکه می گویند آب مهریه زهراست یعنی زهرا سلام الله علیها مالک آبهاست ،و چون آب مظهر حیات است یعنی زهرا مالک حیات است ، بنابراین همه ی عالم آفرینش ،حیاتشان ، حیات جبرئیل ، حیات میکائیل ، حیات اسرافیل ، حیات عزرائیل ، حیات انسانها ، همه ی ما حیاتمان در اختیار ایشان است و ملک ایشان است ، هر وقت به کسی حیاتی داد  زنده می شود ، هر وقت هم خواست حیات را بگیرد می میرد .

_________________________________________

پیاده شده از فایلهای صوتی مقامات حضرت زهرا سلام الله علیها ( علامه مروجی سبزواری)

  • ** حمعسق*
۰۴
بهمن

""بسم رب النور""

** اسرار فاطمی **

**ارتباط حضرت زهرا سلام الله علیها با "ماء " ( آب ) **

 


   به جداول نامهای مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها مراجعه بفرمایید . ابتدا اعداد ""الماء "" را بدست می آوریم: 

 ابجد کبیر الماء =72

کبیر بسیط =383 کبیر بینات =311
ابجد صغیر الماء =12 صغیر بسیط =59 صغیر بینات =47
ابجد وضعی الماء =27 وضعی بسیط =122 وضعی بینات=95

   

      اعداد " آب " را هم بدست می آوریم :  

ابجد کبیر آب =3  کبیر بسیط آب =114 کبیر بینات آب =111
ابجد صغیر آب =3  صغیر بسیط آب =18 صغیر بینات آب =15 
ابجد وضعی آب =3 وضعی بسیط آب =33  وضعی بینات آب =30

 

  انطباق اعداد با نامهای مبارک " زهرا " ، " فاطمه " ،  "ام ابیها " ، ؛ طاهره "

ابجد وضعی " الماء " = 27 = ابجد صغیر " فاطمه

ابجد صغیر بسیط " الماء " =59 = ابجد صغیر بینات " ام ابیها " = ابجد " مهدی "

ابجد کبیر بسیط " الماء " =383 = ابجد کبیر بینات " ام ابیها "

************************************************

ابجد صغیر بسیط " آب " =18 =ابجد صغیر بینات " طاهره "= ابجد صغیر بینات " علی"= ابجد " حی "= ابجد صغیر " ایمان " **ایمان بینات علی علیه السلام است.**

بینات " الماء " =311 = بسیط " حامیم " = ابجد کبیر ( الله + علی + فاطمه ) =311

*خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها مظهر اسم الحی خداوند هستند*

و عدد (3) ، فاطمه ام ابیها سلام الله علیها سومین معصوم هستند و در خلقت نوری مرتبه سومین وجود مبارک را دارند ،

عدد 3=1+1+1 (111) ابجد (الف ) است .

ابجد صغیر بینات آب= 15 =ابجد وضعی " س" است و گفتیم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها " ام السین " است.و قرآن کریم به حرف " س" در سوره ناس تمام می شود .و ابجد کبیر " س" =60 = ابجد " ام ابیها "=ابجد وضعی " امام مهدی" سلام الله علیه.ابجد صغیر بینات " ایمان " =15 و عدد 15 ترتیب نزول سوره مبارکه کوثر به قلب مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است.

عدد ابجد " حوا " =15 و حضرت زهرا سلام الله علیها " حوای روحانی " است .

آب به عربی " ماء خوانده می شود که همان حروف " ام " است بدون همزه .

ابجد کبیر بسیط " آب" =114 =ابجد کبیر بینات " طاهره "

( حقیقت 114 سوره قرآن خانم فاطمه زهرا سلام الله علیهاست .)، باطن قرآن کوثر است .

آیاتی از سوره قمر :

فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بمِاءٍ مُّنهْمِرٍ(11)
وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلىَ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ(12)
وَ حَمَلْنَاهُ عَلىَ‏ ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَ دُسُرٍ(13)
تجَرى بِأَعْیُنِنَا جَزَاءً لِّمَن کاَنَ کُفِرَ(14)

ابجد السماء =132 = ابجد محمد = ابجد اسلام 

ابجد وضعی بسیط "آب" =33= ابجد وضعی " زهرا " = ابجد وضعی " ام ابیها " = ابجد صغیر " امام مهدی "

در 33 امین سوره قرآن کریم ، سوره احزاب ، آیه 33 ، آیه تطهیر برای چهارده معصوم نازل شده :

إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ(77)
فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ(78)
لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79)

 

و چه زیباست این کتاب مکنون و زیبا که حتی شماره آیه هایش حساب شده است........

آیه 77 سوره واقعه :انَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ(77)  ، عدد 77 ابجد وضعی بسیط " علی "و ابجد وضعی " اصحاب یمین" است 

آیه 78 : فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ ، عدد 78 ابجد وضعی " فاطمه زهرا "و ابجد صغیر بینات " امام حسین " است.

آیه 79:لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ، 79 ابجد صغیر بینات " امام مهدی " است .

 

 آری به این ذوات مقدس نمی توان راه یافت مگر اینکه با اسم الحی اتحاد برقرار کرد با ماء حیات با مظهر این اسم ، خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها چرا که ایشان طاهره هستند چون حقیقت ماء ظاهر که تطهیر کننده است ایشان هستند.

هود : 7 وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‏ سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ

در حدیث قدسی است که خداوند متعال از نور پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله وسلم عرش را خلق کرد ،و حضرت فرمودند : عرش از نور من و من از عرش بالاترم .و در این آیه خداوند می فرماید : تمام عرش روی آب است ،.

  

   و در آیه 30 سوره انبیاء می فرماید : وجعلنا من الماء کل شی ءٍ حی .

  

{در احادیث عرفانی آمده است که خداوند فرمود: "لولاک لما خلقت افلاک."پیغمبرم اگر تورا خلق نمی کردم هیچ کس را خلق نمی کردم و بعد فرمود: اگر علی را خلق نمی کردم تو را هم خلق نمی کردمدر جایی دیگر بدنبالش میفرماید: اگر زهرا را خلق نمی کردم هر دو شما را خلق نمی کردم .

آری آب {رنگ آب آبی است وعدد ابجدش (13) است در دنیا که عدد آن نیز 13 جمادی الاول روز شهادت خانم و روز تولد هم کفوش امیرالمومنین علیه السلام 13 رجب است ورنگ آبی مخصوص خانم زهرا(س) که با تزویج رنگ زرد مخصوص امیرالمومنین علیه السلام رنگ سبز بوجود می آید که حسنین علیه السلام است.} خلقِ کل وجود، معنا گرفت. "کلٌ شی ءٌ حی من الماء" اما روح آب و جان آب در حقیقت کوثر وجود است. چون آب ظهور کرد نور جلوه کرد. تا قبل آن باطنِ ظهورات در کلامِ باطن، در ظلمت بود اما همینکه وجود مقدس باطنِ زهرا سلام الله علیها (معنای جان آب) خلق شد نور آمد.(اللهم صل علی محمد و ال محمد) و آنچه باطن هستی ظهور داشت روشن شد و جلوه کرد و معنا شد.

عددمولکولهای آب ظاهراً 2 هیدروژن و یک اکسیژن است یعنی 3تا و عدد ابجدی آب 3 است. عدد حروفی( الف با ) 114 تعداد سوره های قرآن، عدد حرف الف = 111 است که هر سه عالم قبل از تولد و دنیا و عالم بعد از تولد همه در 1عدد ابجد الف جلوه کرده و عدد ابجدی با 2 است. پس عدد ابجد آب 3 می شود. عدد ابجد حرف"الف"در کلمه "آب" یک است و عدد ابجد حرف"ب" دو است. در حقیقت اسراری که پروردگار عالم اراده و مشیتش به ظهور خلقتش اراده فرموده، یک سرّ است که آن وجودِ مکرم و آن سرّ حقیقت محمدی (صلی الله علیه و آله) بوده است. آنگاه به اذن و اراده او آن سرّ حقیقتش دو جلوه کرد که ولایت علوی ظهور کرد که حقایق جلوه ذات است به ذات. آنجایی که "لایشم رائحه الوجود" است و معنای ظهورِ سرّ یک و دو در عدد سومین نور مقدس و مجلل فاطمی سلام الله علیها صورت پذیرفت. که در صورت حُسنش حَسنَین (صلوات الله علیهم اجمعین) با جمع 5 نور مقدس (صلوات الله علیهم اجمعین). که همه عزیزان نور واحد هستند در تسبیح، تحمید و تهلیل ذات اقدس الهی قرار گرفتند.

عدد ابجدی آب 3 است وسه عالم ماکان و مایکون و کاین ظهور دارد. در حدیث قدسی است که خداوند متعال از نور پیغمبر بزرگوار ﷺ عرش را خلق کرد. و حضرت فرمود: عرش از نورِ من و من از عرش بالاترم. و خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید: تمام عرش روی آب ( یعنی جان آب ) است. (هود: 7 )"و هو الذی خلق السموات و الارض فی ستّه ایام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم ایکم احسن عملا..

که جمال حق جلوه گر شد وآیینه آیات عظمت و آیات جلال پروردگار عالم تمام مخلوقات را به تسبیح، تهلیل، تکبیر و تحمید وادار ساخت و ظاهراً گِرداگِرد ارکان هستی و عرش مُطّوّف شدند و جلوه نمایی کردند و کرسی و پایه هایش با آنچه در سیطره ملک و ملکوت مالک هستی ظهور داشت، با چهار رکن مَلَک های مقرب ظهور جستند و کتاب، لوح، قلم و نون در جان عالم جاری و ساری شد. آن حقیقت چیزی نبود جز کوثر وجود که ساقی آن امیر المومنین (ع) و پیغمبر بزرگوار ﷺ صاحب ظهور این دریای کرامت شد و حسن (ع) جان حیات و حسین (ع) بقای حیات الی یوم القیامه شد.

آنچه پروردگار عالم اراده و مشیتش برای خلقِ کل مخلوقات قرار می گیرد به عرش می رسد آنگاه از آب زیر عرش گذر کرده و حیات خود را بصورت قرار گرفته در عالمهای پایین ظهورات را کسب کرده تا به دنیا یا هر عالمی مستقر شود ."کل شیء حی من الماء" (انبیاء:30)

عالم عرش آیینه است و تمام آنچه که خدا اراده فرموده است، بعلمِ او ظهور پیدا خواهد کرد و تجلی خواهد یافت، به عرش. و در آنجا از آن جانِ آب که آیینه هستیِ نمایان شده است، می گذرد و حَی می شود و آنچه رسالتش است انجام می شود. اما در دنیا، اگر این آیینه بخواهد حضور و ظهور خود را نشان دهد ، تنها راهش این است که پشت آن مرأتگاه حجاب تراب (یا خدا مرا ببخشد که کلام ناقص و قاصر است) قرار می گیرد تا تصویر حسن (ع) و حسین (ع) ظاهر شود. یعنی این جانِ آب روی خاک و با جانِ خاک در می آمیزد تا تمام موجودات، اسماء الهی را در مجرای تجلیات خلقت به نمایش بگذارند. }(1)

************************************************************




دریافت

___________________________________________________

http://shafaie.blogfa.com/

  • ** حمعسق*
۲۲
آبان

*اسرار نام مبارک امام حسین علیه السلام *

ابجد کبیر حسین =128 کبیر بسیط =246   کبیر بینات =118
ابجد صغیر حسین=32 صغیر بسیط =54 صغیر بینات =22
ابجد وضعی حسین=47 وضعی بسیط= 93 وضعی بینات =46

* نام مبارک " امام حسین " علیه السلام *

ابجد کبیر " امام حسین "=210 کبیر بسیط =648 کبیر بینات =438
ابجد صغیر" امام حسین "=42 صغیر بسیط =120 صغیر بینات =78
ابجد وضعی " امام حسین "=75 وضعی بسیط=225 وضعی بینات =150

 

  • ** حمعسق*
۱۶
مهر

*** بسم الله الواحد القهار ***

     

   *جفر در لغت به معنی پوست بزغاله ای است که وسیع باشد وچیزهای زیادی را درخود جا بدهد . علم جفر بر اساس برخی روایات به این نحوه بوده      که کتابی را جبرائیل به خدمت حضرت محمد(صلوات الله علیه واله) آوردند که تمامی علم عالم از اول خلقت تا به آخرآن را توضیح داده بود که این کتاب جفر نام داشت . *

 

 علم جفر شاخه ای شریف از علوم غیبیّه اهل بیت (ع) است که بنا به روایات اهل بیت(ع) رسول خدا آن را بیان و امیر مومنان آن را نوشته است و آن نوشته دست به دست در بین ائمه اطهار(ع) گشته و به امام عصر(عج) رسیده است.
1- { أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ عِنْدِیَ الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ قَالَ قُلْنَا وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ فِیهِ قَالَ فَقَالَ لِی- زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِیلُ عِیسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِیهِ قُرْآناً وَ فِیهِ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى إِنَّ فِیهِ الْجَلْدَةَ وَ نِصْفَ الْجَلْدَةِ وَ ثُلُثَ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعَ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشَ الْخَدْشِ وَ عِنْدِی الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّ شَیْ‏ءٍ فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ السِّلَاحُ وَ ذَلِکَ‏ أَنَّهَا یُفْتَحُ لِلدَّمِ یَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّیْفِ لِلْقَتْلِ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَیَعْرِفُ هَذَا بَنُو الْحَسَنِ قَالَ إِی وَ اللَّهِ کَمَا یُعْرَفُ اللَّیْلُ أَنَّهُ لَیْلٌ وَ النَّهَارُ أَنَّهُ نَهَارٌ وَ لَکِنْ یَحْمِلُهُمُ الْحَسَدُ وَ طَلَبُ الدُّنْیَا وَ لَوْ طَلَبُوا الْحَقَّ لَکَانَ خَیْراً لَهُم ‏} ؛
راوی گوید شنیدیم که حضرت صادق علیه السّلام می فرمودند: در نزد من است جفر ابیض. ما گفتیم چه چیز در آن است؟ فرمود: زبور داود و تورات موسى و انجیل عیسى و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه و در نزد من است جفر احمر. عرض کردم فدایت شوم در جفر احمر چیست؟ فرمود: سلاح ، و آن سلاح در هنگام خون‏ریزى گشوده مى‏شود. آن کس که ماموریت شمشیر دارد ، براى کشتن ، آن را می گشاید. عبد اللَّه بن ابى یعفور گفت: خدا خیر خواه شما باد ، آیا این مطلب را بازماندگان امام حسن هم می دانند؟ فرمود: آرى به خدا قسم همان طورى که شب را از روز تشخیص می دهند. ولى حسد و دنیا دوستى آنها را بر این کارها واداشته. اگر به دنبال حقیقت بروند براى آنها بهتر است.» (بحار الأنوار ، ج‏۲۶ ،ص۳۸ ).

2- { عن أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: ابْنِی عَلِیٌّ أَکْبَرُ وُلْدِی وَ آثَرُهُمْ عِنْدِی وَ أَحَبُّهُمْ إِلَیَّ وَ هُوَ یَنْظُرُ مَعِی فِی الْجَفْرِ وَ لَمْ‏ یَنْظُرْ فِیهِ إِلَّا نَبِیٌّ أَوْ وَصِیُّ نَبِی.‏}؛
حضرت موسى بن جعفرعلیهما السلام فرمودند: فرزندم على(امام رضا) بزرگترین فرزندان و برگزیده‏ترین ایشان و محبوبترین آنان در نزد من است ، و با من در جفر نگاه مى‏کند ؛ و در جفر نمی نگرد ، جز پیامبر یا وصى پیامبر. » (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،ج‏۲ ،ص ۲۵۰)؛

 لذا شیخ العرفا محی الدین ابن عربی گفته است:« علم الحروف هو علم الاولیاء»(الفتوحات مکیّه ، چهار جلدی ، جلد۱، ص۱۹۱ ).

   

نظرات جناب محی الدین ابن عربی راجع به علم اعداد :    

 در مکتب عرفانی ابن عربی منظور از "کلمه "  هیئت جمعی و حرفی از " حروف نفس رحمانی " است ، و بر این اساس همه موجودات " کلمة الله "  هستند .

 همانگونه که نفس انسان با آنکه یکی است ، جز هوا چیزی نیست ، با گذشتن از مخارج حروف مختلف آنها را بصورت حروف ظاهر می سازد، و کلمات لفظیه را بوجود می آورد .

 نفس رحمانی نیز که ظهور وجود حقانی در مراتب تعینات است و به حقیقت و ذات خود وحدت دارد ، به صور معانی یعنی اعیان و حالات آنها که در حضرت واحدیت است ، تکثر می پذیرد و کلمات وجودیه را بوجود می آورد .      

  • ** حمعسق*
۱۸
مرداد

** اسم اعظم " الله " **

    ابجد کبیر " الله " =66  که برابر است با ابجد وضعی "امام علی " و ابجد وضعی " احمد "  =66 

 

  ابجد وضعی " الله " =30  = ابجد وضعی " بسم " که  حقیقت بسم " علی " بود .

  ابجد صغیر " الله " = 18 که برابر است با ابجد صغیر " بسم " =18 که برابر است با ابجد صغیر بینات " علی "

 

********************************************************

  ابجد کبیر بسیط " الله " =  259 ، = ابجد کبیر بینات " الرحمن " = ابجد کبیر  " ابراهیم "

 ابجد وضعی بسیط " الله " =88 

ابجد صغیر بسیط " الله " = 43 

  

***************************************************************

ابجد کبیر بینات " الله " = 193 

ابجد وضعی بینات " الله "= 58  = ابجد کبیر ( محبوب ) = بینات * مرتضی *  = بینات * مصطفی *= ابجد صغیر بسیط * فاطمه 

ابجد صغیر بینات " الله "= 25

 

***************************************************************

 شرح اسم اعظم * الله *

   

عرفا برای خداوند دو تجلی قائلند: یکی تجلی علمی و دیگری تجلی عینی خارجی.

تجلی اول عبارت است از تجلی ذات بر ذاتِ خود که باعث تحقق اسماء و صفات می گردد و این را فیض اقدس گویند. تجلی دوم یا تجلی خارجی عینی، همان تجلی اسمائی و صفاتی است که موجب پیدایش ممکنات و حقایق موجود در عالم می شود و از آن تعبیر به فیض مقدس نموده اند.

به عبارتی دیگر فیض الهی بر دو قسم است: فیض اقدس که با آن اعیان ثابته و استعدادهای آنها در علم ربوبی حاصل می شود. اصطلاح اعیان ثابته همان وجود علمی ماسوی در ذات باری تعالی است. و دیگری فیض مقدس که به وسیله آن، اعیان ثابته در خارج و عالم کَون، با آنچه از لوازم و توابع آنهاست حاصل می شوند. وجه نامگذاری فیض اقدس به این دلیل است که اقدس عن الامکان و الکثره (ر.ک: مصباح الهدایه، ص67) یعنی پاک از کثرات و تعینات است. چرا که فیض اقدس، ملاحظه اسماء و صفات الهی است، بدون حالت امکانیه در ممکنات خارجی و فیض مقدس ملاحظه حقایق خارجی است، از آن نظر که حقایق وجودیه اند و هر یک مجلا و مظهری از اسماء و صفات الهی می باشند، بی شائبه نقائص و حدود عدمی آنها. خلاصه آنکه مراد از فیض اقدس حصول اسماء و اعیان ثابته در علم باری تعالی و مراد از فیض مقدس، حصول آن اعیان در خارج است.(همان)

عرفا گفته اند خداوند از حب به ذاتش، اراده فرمود که خود را به خلق بشناساند؛ پس ابتدا شروع به خلق اسماء و بعد عوالم دیگر فرمود. پس اصل خلقت عالم و منشأ شروع و ایجادِ وجود، حبّ خداست به خود که از این عشق ابتدا فیض اقدس حاصل و آنگاه فیض مقدس باعث خلقت عوالم شد. همچنین برای هر یک از اسماء به واسطه تجلیاتشان، باید محل ظهوری در عالم باشد و مخلوقات هر یک به فرا خور حال و استعداد خود، تجلی ای از تجلیات الهیه را پذیرا هستند که پذیرفتن این تجلی، همان ظهور اسم الهی در آن موجود است. پس، آنچه باعث خلقت اسماء و صفات شده، فیض اقدس و آنچه که باعث ظهور و تجلی اسماء در عوالم خلقت و به طور کل منشأ ایجاد عالم خلقت شده است، فیض مقدس می باشد.

از اولین تجلی از ناحیه خلیفه ذات، اسمی که از حضرت فیض اقدس مستفیض گردید و متلبس به لباس وجود شد، اسم اعظم الله است. این اسم به لحاظ بساطت و غیبیت و کمالیت تامی که دارد، اولین اسم از جریان فیض اقدس است. بر این اساس عرفا قائل اند به اینکه هــر اسمی که افقش به افق اسم الله نزدیکتر باشد، جنبه غیب و بساطت در او بیشتر است و لذا بعضی اسماء محیط بر اسماء دیگر و بعضی محاطند. اسماء به لحاظ مفهوم با یکدیگر مغایر و به لحاظ مصداق و وجود عین ذات و عین یکدیگرند. پس تکثری که در صفات مشهود است اعتباری و غیر حقیقی و منبعث از مراتب غیبیه صفات است که در احدیت ذات عین ذاتند و علت پیدایش تفصیلی اسماء و صفات، مفاتیح غیبند که در باطن ذات موجودند و عین ذاتند نه امری زائد بر آن. اسمی که در مـیان اسـماء الـهیه جـنبه غـیبی اکـثر و بساطـت کاملـه دارد، اسـمی اسـت که شایستگی آن را دارد که مقام خلافت را از فیض اقدس پذیرفته و مجلای ظهور او باشد، و آن اسم اعظم الله است که ام الاسماء الهیه در همه مراتب وجودیه است. دیگر اسماء به لحاظ قرب و بعد از اسم الله، یا محیط و یا محاطند.

برای اسم اعظم دو اعتبار است: یکی آنکه بالذات مقدم بر اسماء و مشتمل بر آنها و دیگر آنکه متظاهر در اسماء و اعیان اسماءست. به اعتبار ظهورش در اسماء و صفات، جمیع مظاهر اسماء جزئیه مظهر این اسم جامع الهیند؛ زیرا که به وساطت این اسم ظاهر شده و بعد از ظهور، متجلی در اعیان خود شده اند و چون ظاهر و مظهر در حقیقت وجود یکی اند و تعدّد آنها اعتباری و رتبه ای است، نتیجه آنکه مظاهر اسماء جزئیه مظهر این اسمند. و به اعتبار اشتمال آن بر اسماء از حیث مرتبه الهیه اشتمال این اسم بر اسماء دیگر اشتمال کل مجموعی است بر اجزاء زیرا که اجزاء از همان کل و کل از همان اجزاست. «فاذا علمت هذا علمت ان حقائق العالم فی العلم والعین کلها مظاهر للحقیقه الانسانیه التی هی مظهر للاسم الله فارواحها ایضا کلها جزئیات الروح الاعظم الانسانی سواءکان روحا فلکیا او عنصریا او حیوانیا وصورها صور تلک الحقیقه الانسانیه و لوازمها لوازمها ولذلک یسمی عالم المفصل بالانسان الکبیر عند اهل الله لظهور الحقیقه الانسانیه ولوازمها فیه و لهذا الاشتمال وظهور الاسرار الالهیه کلها فیها دون غیرها استحقت الخلافه من بین الحقایق» (شرح مقدمه قیصری، ص649)

گفته شد که هر اسمی در عالم دارای مظهری است و مظهر اسم اعظم، در حضرت علم حقیقت محمدیه و در عالم شهادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله بالاصل و اولیای او به تبع است. انسان کامل آینه تمام نمای خداوند است. خلیفه اوست در ظهور اسماء و مراتب کمالش و مقام جمع اسمائی را داراست. حقایق علمی انبیاء، مشتمل بر امهات و اسماء محیط و فایض به اسماء و اعیان مادون خود هستند. به لحاظ آنکه اسم اعظم مقام نیابت فیض اقدس را داراست، در تمام عوالم وجود به نحو بطون سریان دارد. سالک چون در سیر و سلوک به مقام مذکور رسید، الله را ظاهر در عالم و عالم را مستهلک در آن می بیند. بعد از فنای کامل ذات برای انسان کامل، آنچه ظاهر می شود الله است؛ از این رو عینی که فانی و مندک در اسم الله شده است، خود مجموع تمام اعیان است؛ زیرا که هر عینی در عالم مظهر اسمی از اسماء و حقیقتی از حقایق است. (1)

**********************************

منبع : (1) http://www.imam-khomeini.ir/fa/n128919/مبانی_امام_خمینی_در_تفسیر_«بسم_الله_الرحمن_الرحیم

  • ** حمعسق*
۰۸
مرداد

* بسم الله الرحمن الرحیم * 

     ابجد کبیر " بسم الله الرحمن الرحیم " = 786  

     ابجد کبیر : " اول الابدیات امام علی ابن ابیطالب " =786 =  ابجد" معجزات قولی امام اول " = 786

   ابجد صغیر " بسم الله الرحمن الرحیم " = 102

   

   که عدد 102 برابر است با ابجد بینات " علی " و ابجد" ایمان " 

  ابجد وضعی " بسم الله الرحمن الرحیم " = 192 = ابجد " امام علی " = ابجد کبیر " کسا یمانی " = ابجد کبیر بینات " احمد "= 192

  نکته عرشی : دقت کنید حساب اعداد ( امام علی ) و اسم ( احمد ) 

ابجد کبیر " ( امام علی )"  = ابجد کبیر بینات " احمد " = 192

ابجد صغیر " ( امام علی )"  = ابجد صغیر بینات " احمد " = 36

ابجد وضعی " ( امام علی )"  = ابجد وضعی بینات " احمد " = 66

به این نکته عرشی دقت کنید یکی بودن اعداد ( امام علی ) و ( احمد ) حامل چه سری است ؟؟؟

     إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی‏ إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً

بِرَسُولٍ یَأْتی‏ مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ

 

  ز احمد تا احد یک میم  فرق است           جهانی اندر این یک میم  غرق است 

 *********************************

  این اعداد چه حقیقتی را بیان می کنند ؟؟



 رابطه امام علی علیه السلام  و * بسم الله الرحمن الرحیم * 

 با توجه به اعداد و این گفته عرفا : ** ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم **

 

مدد می گیریم از تفسیر سوره حمد امام خمینی قدس سره شریف:

    جامعیت این بسم الله از چند جهت است. اول آنکه چون حقیقت و سرّ این لفظ شریف کشف و خرق حجب است، بنابراین بر حسب عوالم وجود و مقامات عروج دارای مراتبی است. مرتبه ادنای آن کشف حجب ظلمانی و خرق استار ناسوتی و رفض تعینات و کثرات و مرتبه اعلای آن انخراق سبحات جلال و فنای در ذات الهی است. به جهت تفاوت در هر مرتبه و عوالم وجود، بسم الله در هر مقام نسبت به مقامات دیگر متفاوت خواهد بود و یکی از اسرار تعلق این لفظ شریف به همان سوره از قرآن یا به هر یک از اعمال خاص بندگان همین است. به لحاظ آنکه سوره حمد مشتمل بر جمع دایره وجود و تقسیم شده بین خدا و بنده و صاحب مقامات و مراتب بسیاری است، فلذا بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای سوره حمد کاملترین و تمامترین مراتب این لفظ و مستجمع جمیع اسماء و جمع دایره وجود بوده و به آن وجود و عوالم وجودی ظاهر گردیده است.

جهت دیگر جامعیت بسم الله الرحمن الرحیم، مربوط به لفظ بسم الله است که مشتمل بر ام الاسماء الهی و اسم اعظم خداوند است. اسم اعظم الله به لحاظ بساطت و غیبیت و کمالیت تامی که دارد، اولین اسمی است که تجلیات فیض اقدس را پذیرفته و لباس وجود به تن نمود، ولذا هـر اسمی که افقش به افق اسم الله نزدیکتر باشد، یعنی جنبه غیب و بساطت و احاطه او بیشتر است و از همین جا نتیجه می شود، بعضی از اسماء محیط بر اسماء دیگر و بعضی محاطند. احاطه اسمی اگر کاملتر از دیگر اسماء الهیه باشد، جزو امهات اسماء خواهد بود. این امهات را بعضی هفت اسم حیات، علم، اراده، کلام، قدرت، سمع و بصر و بعضی چهار اسم اول، اخر، باطن و ظاهر و بعضی دیگر دو اسم الله و رحمن می دانند. به تبع آن، حقایق این اسماء در حضرت علمیه نیز منشأ صدور اعیان دیگر به تجلیات خود از فیض اقدس هستند. صور عقلیه اسماء مجموعأ با ذات، از آن جهت که ذات در آنها تجلی نموده، متحدند و ظهورشان در علم منوط است به فیاضیت فیض اقدس و در عین، به فیاضیت فیض مقدس. بسم الله، اشاره به مقام تسمیه دارد که کمال آن منشأ دو اسم الرحمن الرحیم است و این دو اسم از امهات اسماء الهی بوده که محیط به بسیاری از اسماء الهی می باشند. حقیقت و کمال این لفظ در ابتدای سوره حمد که مقام ظهور عوالم وجود است، بیان انسان کامل است که سرّ حیات و سرّ سرّ وجود و نقطه تحت باء بسم الله است. (1)

در مورد این فرموده امام : ابجد الرحمن الرحیم را بررسی می کنیم :

ابجد کبیر " الرحمن الرحیم " = 618 

ابجد وضعی " الرحمن الرحیم " = 132 = ابجد " محمّد " = ابجد کبیر " اسلام "

ابجد صغیر " الرحمن الرحیم " = 66 = ابجد کبیر " الله " = ابجد وضعی " امام علی " = 66 = ابجد وضعی " بینات احمد "

این اعداد را تطبیق دهید با گفته امام ،الرحمن الرحیم ، سر حیات و سرّ سرّ وجود و نقطه تحت باء بسم الله است .

عدد 66 گویای این مطلب است .



( ابجد کبیر " بسم الله " = 168  = ابجد وضعی ( جایگاه عددی ) " الطور الایمن " 

ابجد صغیر " بسم الله " =36   =  ابجد صغیر " کسا یمانی " = ابجد صغیر " امام علی "= ابجد صغیر بینات " احمد "= 36

ابجد وضعی " بسم الله = 60 ، ابجد کبیر " ام ابیها " 

ابجد کبیر " بسم الله " =168 و ابجد کبیر " الرحمن الرحیم " = 618 ( همان اعداد 1و 6و 8 )

1+1+6+6+8+8=30 ، 30 جزء قرآن کریم در بسم الله الرحمن الرحیم نهفته است .



در شرح فضائل سوره حمد گفته شد این سوره دارای مقام افتتاح خزائن غیبی است. و مقام خرق پرده عدم و ظهور موجودات از ورای حجاب غیب، ثمره تجلی حق به فیض مقدس است کما قال بعض العرفاء ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم، فلذا هر بسم الله صورت ظهوری مرتبه ای از مراتب فیض مقدس و وجود منبسط است که سریان در عوالم وجود دارد؛ چنانکه ظهور اتم فیض مقدس در آیه اول سوره حمد است که تمام کمالات و مقامات او را داراست؛ پس خواصی که برای این سوره وارد شده بعضا ناشی از ثمرات فیض مقدس است که مقام برخی از عرفاست و سالکی که به مقام کمال اسمیت رسیده باشد، بسم الله او همتراز فیض مقدس است که عین فتح و گشایش و رفع مضایق و تنگناهاست و هکذا در مراتب پایین تر به همین نحو این اثر ظاهر است. فتحِ فتوحات ثلاثه، ثمره درک مقامات و مراتب اسمیت و فنای فعلی و صفاتی و ذاتی است. در تعابیر عرفانی، از تجلیات ربانی حاصل از سیر و سلوک و طیّ اسفار اربعه، عنوان فتح اطلاق می شود. فتح قریب عبارت است از فنای افعال و ظهور به کمالات روحیه و قلبیه پس از بستن درهای دنیوی به روی قلب و قال نَصرٌ مِنَ الله وَ فَتْحٌ قَریبٌ. فتح مبین، ظهور به مقام ولایت و تجلیات انوار اسماء الهیه است که نتیجه فنای اسماء و صفات است قال: إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتحاً مُبیناً (فتح: 1) و بعد از فتح مبین، فتح مطلق است که عبارت از تجلی ذات احدیت و اندکاک ذات سالک در ذات حق و فناء جمیع رسوم و تعینات خلقیّه می باشد و آن نتیجه فنای ذات است. اذاجاءَ نَصْرُالله وَالْفَتْح. (1)



____________________________________

(1)منبع :http://www.imam-khomeini.ir/fa/n128919/مبانی_امام_خمینی_در_تفسیر_«بسم_الله_الرحمن_الرحیم

  • ** حمعسق*
۰۸
مرداد

* بسم الله العلی العظیم * 

    ابجد کبیر بینات " بسم " ( برای توضیح بسیط = "با سین میم " و بینات می شود " ا  ین  یم " ) برابر است با :  111

      111 عدد قطب است و بسیط  " ا " یعنی ( ا  ل  ف  )  ، که بینات الف ،  { ل  ف } = 110 ابجد " علی "

  

     111=110 + 1 ،  الف حرف ذات مقدس حق است ، ظهور حق در الف موجود است ،

     ابجد کبیر " عالی =111  ، ابجد کبیر کافی = 111  ، ابجد کبیر " اعلی " = 111 

   ************************

    ابجد صغیر بینات " بسم " = 27

     

   که باز برابر است با ابجد صغیر " فاطمه " سلام الله علیها  =27   

که برابر است به ابجد وضعی " سجده " و  "ا مّ " ( با میم مشدد ) =27   ، فاطمه امّ ابیهاست .

*************************

 ابجد وضعی بینات " بسم " = 48 

 که عدد 48 برابر است با  : ابجد صغیر " فاطمه زهرا " = ابجد صغیر بینات " حمعسق " = ابجد کبیر بینات " عاشورا "

 *********************

*رابطه معنای ''بسم''و  علم اعداد *

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

در توحید صدوق روایتی است از امام رضا علیه السلام در مورد بسم الله الرحمن الرحیم ،نقل می کنند :که بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای هر کار یعنی چه ؟ می فرماید اسم یعنی علامت ، اینکه می گوییم اسم طرف چیست یعنی علامتش چی هست ؟وقتی شما در هر کاری می گویید بسم الله یعنی با علامت کردن ، داغ زدن، یعنی داغ عبودیت بر این زده اید یعنی با اعلام عبودیت خدایا من بنده تو هستم این کار را انجام می دهم .پس هر کاری می خواهید شروع کنید بسم الله بگویید .تا آن کارت در مسیر بندگی باشد .یعنی زندگیت در مسیر بندگی باشد .

با توجه به معنای بسم و اعداد بدست آمده که ابجد کبیر بسم برابر است با بینات ''علی'' است

 

معنای این جمله اسرار آمیز را خواهیم فهمید : اسم علی مکتوب علی کل شیء.

ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم ، که جایگاه عددی آن =192=ابجد امام علی 

نتیجه می گیریم وجود هر چیزی با بسم الله الرحمن الرحیم یا ولایت امام علی  علیه السلام ظهور یافته و نشانه دار شده و نشانه آن اسم علی است ، که نام او مکتوب علی کل شی ء است.

پس سر یکی بودن این اعدا د این است : کل شیء با ولایت نشانه دار شده ،داغ ولایت بر هر چیز زده شده. چرا که ایشان ''بسم ''  هستند. و هر چیزی بر آن نشان ولایت گذاشته شده.

   و اما اسرار این گفته " ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم " چیست ؟؟

    ابجد وضعی " ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم "  = 278 = ابجد کبیر " حمعسق " 

  عدد 78 اسرار زیادی را در بطن خود دارد که حمعسق تجلی عدد 78 است که 200 + 78 ......

  عدد 78 = ابجد وضعی " فاطمه زهرا " = ابجد وضعی " ام ابیها "  = ابجد صغیر بینات " امام حسین " = 78 = ابجد وضعی بینات " عباس "

  در ادامه اسرار بیشتری درباره این عدد خواهیم گفت ...... 

اسراری درباره ارتباط این عدد با واقعه عاشورا و  حقایق آن .........

  ابجد صغیر " ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم " =155 

 که برابر است با 100 + 55 

که 55 برابر است با ابجد وضعی بینات " فاطمه "و 100 برابر است با ابجد وضعی بسیط " فاطمه "

ابجد کبیر " ق " = 100 به معنای نگهدارنده است ......

 

  • ** حمعسق*
۰۶
مرداد

 

*بسم الله الرحمن الرحیم *

بسیط " بسم " در بسم الله الرحمن الرحیم 

     

          ابجد کبیر بسیط بسم  ، ( با  سین  میم ) = 213  = ابجد کبیر " زهرا " سلام الله علیها  .

    ابجد صغیر بسیط بسم ، (با سین  میم) = 45 = ابجد وضعی یا جایگاه عددی "فاطمه " سلام الله علیها 

   ابجد وضعی بسیط بسم ، ( با سین میم  )= 78 = ابجد وضعی * فاطمه زهرا *

 

    در اعلام اعداد اسماء حضرت زهرا سلام الله علیها یادآوری کردیم که این اعداد کلیدی را به یاد داشته باشید،که حامل اسرار بسیاری است.......

   عجیب است در حساب اعداد " بسم " به مولایمان علی علیه السلام رسیدیم .

  و در حساب اعداد بسیط  " بسم " به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها .............

   

   

 آیا این اسرار با این گفته مولا امیرالمومنین روشن می شود ؟

  که ایشان  می فرمایند : 

  " أنا  باطن السین "

 

آری 

  حقیقت " باطن السین را با اعداد می یابیم : 

  ابجد کبیر " باطن السین " = 213  = ابجد " زهرا"

 ابجد صغیر " باطن السین " = 45  = ابجد وضعی " فاطمه "

 ابجد وضعی " باطن السین " = 78 = ابجد وضعی " فاطمه زهرا "

  حقیقت را یافتید؟؟؟؟

 گفته مولایمان علی علیه السلام ........

 انا باطن السین 

 أنا زهرا 

أنا فاطمه 

أنا فاطمه زهرا

أنا باطن زهرا .....

باطن السین همان بسیط " بسم " است ، همان زهراست ......

 خانم فاطمه سلام الله علیها " ام السین " است ، ابجد کبیر " ام السین " =192 = ابجد " امام علی " = ابجد وضعی " بسم الله الرحمن الرحیم "

  

 * ابجد صغیر " السین " =31 = ابجد صغیر بینات فاطمه  *

مولا علی علیه السلام می فرمایند : أنا باطن فاطمه 

بسیط " بسم " همان " باطن السین " است  مولایمان علی بن ابیطالب حقیقت " بسم " است و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها حقیقتِ حقیقت " بسم است ، بسیطِ " بسم " است . .........

بسیط ،در علم اعداد یعنی باطن ، حقیقتِ حقیقت ......

 از طرفی :

ابجد کبیر " امیرالمومنین " =478  که برابر است با 400+ 78 

که عدد 400 ابجد شمس است یعنی روشن کننده 

امیرالمومنین روشن کننده عدد 78 است که 78 جایگاه عددی ( ابجد وضعی ) فاطمه زهرا است.

جایگاه عددی بسیط " بسم = 78 است که امیرالمومنین روشن کننده بسیط " بسم " است .........

  • ** حمعسق*
۰۶
مرداد

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم 

ابجد کبیر " بسم "  = 102  

در اینجا عدد 102 برابر است با ابجد کبیر " ایمان "  ،  " بسم "  چه حقیقتی است که ابجدش با ابجد ایمان برابر است .

" بسم " شامل " ب " ، " س" ، " م"  است  . 

  

 اولا : آنچه از حضرت علی علیه السلام نقل شده است :

« جمیع القرآن فی باء بسم الله و انا نقطة تحت الباء ، همه قرآن در باء بسم الله جمع شده و من نقطه تحت باء هستم.» [1]

ثانیاٌ: فهم دقیق این کلام نیازمند به تعمق و تأمل در حقایق عالم هستی است و باید از کسانی که این راه را طی نموده اند فرا گرفت.

تفصیل این مطالب در کتاب «انسان و قرآن» نوشته استاد آیت الله حسن زاده آملی آمده است و در این جا فقط چند نکته آن را اشاره می کنیم. [2]

نکته اول: بدان که کلام به حروف منتهی است و حروف به الف و الف به نقطه و نقطه عبارت است از سر هویت غیبیه مطلقه در عالم، نزول وجود مطلق یعنی ظهور هویتی که مبدأ وجود است و عبارتی و اشارتی آن را نبود، یا هو یا من لا هو الا هو. این نقطه اگر بر عرش نازل شود عرش آب می شود و مضمحل می گردد. این نقطه است که به لحاظ امتداد و تعلقش به کثرات چندین هزار عالم از آن ظاهر و چندین هزار مرتبه از آن ناشی شده است و در هر مرتبه نامی یافته است و این همان هویت مطلقه است که همه به او قائم اند.

نکته دوم: نقطه کتبی، نمود و رقیقت و حکایت و ظلی از حقیقت است. [3]

نکته سوم: غایت حرکت ایجادی، ظهور حق است در مظهر تام مطلق که شامل جمیع جزئیات مظاهر است و این مظهر تام، انسان کامل است که عالَم، صورت حقیقت اوست.

و خود غایت حرکت ایجادی است، لذا هیچ گاه زمین خالی از حجت نمی شود. [4]

نتیجه این که همان طوری که نقطه کتبی (نوشتاری) نمودی از حقیقت است، انسان کامل در عالم تکوین نمودی از آن حقیقت است و جود ظلّی اوست، یعنی مظهر اتمّ اوست و چون مجمع اسماء و صفات واجب تعالی است، دارای ولایت تکوینی است، زیرا مفاتح غیب باذن الله تعالی در دست اوست و قلب او، خزانه اسرار و علوم الهی است و مؤیّد به روح القدس است و از ملک تا ملکوت همه، مراتب این انسان کامل است؛ لذا امام قافله نوع انسانی و غایت مسیر تکاملی آن و صراط مستقیم و صراط الی الله بلکه صراط الله است، که دیگر افراد باید راه تقرب به او را سیر نمایند تا به کمال انسانی خود، که همان مجد و عظمت و مایه سعادت آنان است، نایل شوند. [5]

_____________________________________________________

 {1}- بیان الآیات، جیلانی، ص 33، به نقل از انسان و قرآن، ص 144.

{2}- انسان و قرآن، ص 144 و 145.               

[3] - انسان و قرآن ، ص 147.

[4] - انسان و قرآن ، ص 148.

[5] - انسان و قرآن ، ص 120.

***************************

آری مولایمان امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : " أنا نقطة تحت الباء 

ابجد کبیر " نقطه با " =167 = ابجد کبیر " امین الله "

ابجد وضعی " نقطه تحت با " =102  برابر است با ابجد کبیر بینات " علی " =102

ابجد کبیر " بسم " =102  برابر بود با ابجد کبیر " ایمان" و برابر است با بینات نام والا و اعلای " علی"  ( ین ام ا )  

ابجد کبیر بینات علی = ابجد کبیر " بسم "

ابجد کبیر " بسم " = ابجد صغیر " بسم الله الرحمن الرحیم "

***************************

ابجد صغیر " بسم " =18 که برابر است با ابجد صغیر بینات " علی "  *( 18 ذی الحجه )* از این قرار روز 18 ام شده .

ابجد صغیر بینات علی = ابجد صغیر بسم = ابجد صغیر " ایمان "

که ایمان همان علی است همان بسم است 

طبق فرموده علامه جوادی آملی : اینکه در روایات آمده  هیچ جا : (یا ایها الذین امنوا ) نیامده مگر اینکه سرآغاز علی ابن ابیطالب سلام الله علیه است ،نه یعنی محتوای آیه شامل همه می شود و اولین کسی که آیه شاملش می شود حضرت علی علیه السلام است ،نه ، اولین مؤمن و برجسته ترین اهل ایمان علی بن ابیطالب ( سلام الله علیه ) است.

************************

ابجد وضعی " بسم " =30  . که شاید سرّش  این باشد که حقیقت و باطن 30 جزء قرآن کریم را باید در این " بسم " یافت ،که باطن اش نام مبارک " علی " است .جایگاه عددی بسم عدد 30 است که ، اگر ایمان واقعی به ولایت علی بن ابیطالب داشتی موفق به ادراک حقایق نهفته 30 جزء قرآن کریم خواهی شد.

***************************

* شرح اسم و مقام اسمیت *

اسم به معنای علامت و نشانه است و در مسلک عرفا مقام ظهور است و تجلی ذات با صفتی از صفات* که به این اعتبار دارای مراتب مختلف خواهد شد. به مقام اول، حاصل تجلّی به فیض اقدس است که آن نتیجه ظهور ذات برای ذات است و مشاهده ذات کمال و جمال خود را در آینه اسماء و صفات. به مقام دوم حاصل تجلی فیض مقدس و نفس الرحمن است که نتیجه آن ظهور و بروز اعیان ثابته و خارجیه است در عوالم غیب و شهادت. از تجلی فیض اقدس، اسماء و صفات در حضرت واحدیت و اعیان ثابته در حضرت علمیه حاصل می شود و حصول اعیان خارجیه که نتیجه ظهور فیض مقدس است. مراتب اسم همچنین ناظر به قوس صعود است، زیرا کشف هر حجاب و طی هر مرحله برای صعود به عوالم مافوق، منوط است به ادراک اسمی از اسماءالله؛ بنابراین سالک باید به قلب خود در وقت تسمیه بفهماند که تمام موجودات و تمام عوالم غیب و شهود در تحت تربیت اسماءالله بلکه به ظهور اسم الله ظاهرند تا تسمیه اش درست آید و این از اوایل مراتب تسمیه است. آخرش، نهایت سیر ثانی است و فنای فنا که در آن وقت سالک سیر تمام در حضرات اسماء نموده و متحقق به مقام قرب نافله شود.

میان ادراک اسمیت و مقام عبودیت ارتباط مستقیمی برقرار است. اولین مرتبه از حصول عبودیت، در توحید افعال و پس از آن در توحید صفات و در نهایت در فنای ذات حاصل خواهد شد. توحید صفات، تحقق سالک به مقام اسمیت و عبارت از رؤیت صفات و ظهور اسماء در مرآت خود و ادراک عین ثابت در مقام علم است. پس در ابتدا، سلوک عارف، اتصاف به حقیقت اسمیت است و آنگاه تحقق این حالت در او و تبدیل حالت به ملکه و حال به مقام به گونه­ای که خود به مقام اسمیت برسد. در سفر اول از سلوک، سعی سالک، پس از دور شدن از نفسانیات، اتصاف خود است به اخلاق الهی و در انتهای سفر دوم که سالک سیر در اسماء و صفات نموده و به فنای تام رسیده است، خود به مقام اسمیت نائل شده و از نشانه­های وصول به مقام اسمیت، ادراک عین ثابت و انباء از عوالم غیبِ منتهی به عالم قدریه و اعیان ثابته پس از حصول بقا خواهد بود. به همین لحاظ امام خمینی فرموده اند:

«پس اول تسمیه سالک عبارت است از اتصاف به سمات و علامات الهیه و پس از آن از این مرتبه ترقی کند و خود به مقام اسمیت رسد و این اوائل قرب نافله است و چون به قرب نافله متحقق شد به تمام اسمیت نائل شود»(آداب الصلاه، ص235)

«بنابراین اسم که به معنی نشانه و علامت است یا به معنی علّو و ارتفاع است عبارت از تجلی فعلی انبساطی حق که آن را فیض منبسط و اضافه اشراقیه گویند می باشد زیرا که به حسب این مسلک تمام دار تحقق از عقول مجرده گرفته تا اخیره مراتب وجود، تعیّنات این فیض و تنزلات این لطیفه است» (آداب الصلاه، ص241)

«چون سالک را مقام اسمیّت دست داد، خود را مستغرق در الوهیت بیند: الْعُبُودیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوُبِیّة؛ پس خود را اسم الله و علامة الله و فانی فی الله بیند و سایر موجودات را نیز چنین بیند. و اگر ولیّ کامل باشد، متحقّق به اسم مطلق شود و برای او تحقّق به عبودیّت مطلقه دست دهد و «عبد الله» حقیقی شود. و تـوانـد بود کـه تعبیـر به عبـد در آیـه شریـفه سُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِعَبْدِه برای آن باشد که عروج به معراج قرب و افق قدس و محفل انس به قدم عبودیّت و فقر است و رفض غبار انّیّت و خودی و استقلال است. و شهادت به رسالت، در تشهّد، بعد از شهادت به عبودیّت است چه که عبودیّت مِرقاتِ رسالت است؛ و در نماز، که معراج مؤمنین و مظهر معراج نبوت است، شروع شود، پس از رفع حجب به بسم الله، که حقیقت عبودیّت است فَسُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِنَبِیِّهِ بِمِرْقاةِ الْعُبُودیَّةِ الْمُطْلَقَة. و او را به قدم عبودیّت به‏ افق احدیّت جذب فرمود و از کشور مُلک و ملکوت و مملکت جبروت و لاهوت رهانید؛ و سایر بندگان را که مستظل به ظل آن نور پاکند به سمه‏ای از سمات الله و مرقات تحقق به اسم الله، که باطن آن عبودیّت است، به معراج قرب رساند.» (سر الصلوة، ص89 و 90)

-----------------------------------------------------------

منبع : http://www.imam-khomeini.ir/fa/n128919/مبانی_امام_خمینی_در_تفسیر_«بسم_الله_الرحمن_الرحیم

  • ** حمعسق*
۱۳
ارديبهشت

بسم الله العلی الاعلی

**************

ابجد کبیر "علی"=110 کبیر بسیط" علی" = 212 کبیر بینات " علی"= 102
ابجد صغیر "علی"= 26 صغیر بسیط "علی" = 44 صغیر بینات "علی" =18
ابجد وضعی " علی" =38  وضعی بسیط " علی"= 77 وضعی بینات "علی "= 39

ابجد کبیر امام علی=192 کبیر بسیط=614 کبیر بینات =422
ابجد صغیر امام علی =36 صغیر بسیط=110 صغیر بینات=74
ابجد وضعی امام علی =66 وضعی بسیط =209 وضعی بینات =143

کبیر علی ابن ابیطالب=218  کبیر بسیط=752 کبیر بینات =534
صغیر علی ابن ابیطالب =62 صغیر بسیط =140 صغیر بینات= 78
وضعی علی ابن ابیطالب =92 وضعی بسیط =257 وضعی بینات=165

  • ** حمعسق*